من واقعا دیسک کمر دارم
بعد عروسی سر همین اخلاقش گرفتم
یاد فیلم مهمان مامان افتادم وابستم یعنی چی بهش بگو ناراحتی یه کم غر هم بزن
داداش من دیوونمون کرده😁😁 خداروشکر شوهرم اینجوری نیس من واقعا دیوونه میشم
دست به سوخت وسیاه نزن وبرو کناری بنشین وبا خانم میهمان ها مشغول گفتگو شو واقا هم هرچه اشاره کنه بگو عزیزم برو از رستوران غذا بخر.
اونوقت پول ها را که بده حالش جا میاد وان قدر اصرا نمی کنه که برو فلان فامیلت را بیار.
باهاش منطقی صحبت کن دعوام نداره تا می تونیم از خودش کار بگش من مهمون داشتنی فقط غذا میزارم بقیش پا شوهرمه
ببین گندشو در میاره بعضی وقتا من بچم کوچیکه کل تایممو میگیره وقت نمیکنم برا خودمون غذا بذارم خودشم کمک نمیده پاااره میشم وقتی مهمون میاد تازه مامانمم کمک اونجوری نمیده نهایت ظرفا رو میشوره اونم نصفه نیمه بخدا هلاک میشم تا برن
دو هفته پیش اومدن خونم باورت میشه اون نصفه ظرفایی ک مونده بود از اون موقع هنوز نتونستم بشورم؟😡 بچم ا
خیلی بدقلقه شوهرمم یه ساعت نگهش نمیداره من کارامو بکنم☹
همسر من هرکس به یه وسیله ای از خونمون میگه وای چه قشنگه تا اون وسیله رو نده بهش ول نمیکنه، همش میگه بردار عیب نداره برا تو، منم حساس تازه چندماهه رفتیم سر زندگیمون، اون همه وقت بذار انتخاب کن اقا میبخشه😑😑😑
