سالای اول زندگی خیلی عالی بود مثل فرشته ها ازوقتی اومدم خونه پدرش میشینیم اینجوری شده نمیتونم خاطرات خوبمون فراموش کنم باید قید بچمم بزنم😭😭😭اومدم خونه پدرم شنبه میخام برم وکیل بگیرم برای جدایی
بسته راه نفسم بغض ودلم شعله وراست....چون یتیمی که به اوفحش پدرداده کسی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.