من بچه طلاقم چندین سالی هست مامانم از بابام طلاق گرفت بعد از اون بابام یه زن دیگه آورد که از کثافت کاری هاش هرچی بگم کم گفتم تو کل دنیا این جور زن شاید خیلی کم پیدا بشه حداقل من هیچ اینجور زن تا حالا ندیده بودم یه بار تاپیک گذاشتم خیلی خلاصه وار بود دوباره گذاشتم من بعد مدت ها می رم پیش مادرم و میبینمش تو این چند سال انقدر از مامانم بد گفتن که منم باورم شده بود ولی همش دروغ بود نامادریم واقعا یه شیطونه با چندین مرد بوده چند بار ازدواج کرده نامزدیم رو زهر مار کرد باهمه ی فامیلام من رو قطع رابطه کرد حالا که ولش کردم می رم پیش مامانم من رو بیرون دیده حرف زشتی زد که من حالا دقیق نمیگم ولی معنیش میشد که با ناپدری رابطه دارم من هیچ ناپدریم نیست سر مامانم کلاه گذاشت رفت زنش میخواست طلاق بگیره داشت میرفت دید شوهرش زن گرفته برگشت گفت من میخوام بمونم اون زنه بگو بره مامانم بیچاره عقد بود بچه دار شده بود که زنه نزاشت مرده رفت پشت سرش رو نگاه نکرد مامانم موند با یه بچه تنها
ولش کن دهن لقه، هر وقت گفت بگو نیست خودت اینکاره ای میخوای منم مثل خودت جلوه بدی
شوهرم پیشم بود بیرون مغازه تراشکاری بودیم شوهرم کار داشت داشتم با پسرم که بغل شوهرم بود حرف میزدم میخندید که اونا اومدن رد شدن دیدن مارو دوباره رفت دورزد اومدن پبش من که شوهرم رفت تو تراشکاری نمی دونست میان پیش من داداشم با موتور سوارش میکنه دم به دقیقه هم میره بیرون معلوم نیست چیکار میکنه بدکه بهم اون حرف رو زد رفت شوهرم اومد بهش گفتم انقدر حرصش در اومد به زور پیداش کرد هرچی از دهنش در می اومد گفت بهش
فقط باید بی محلش کنی. آدمای پررو اگه دهن به دهنشون بشی خوششون میاد، بی محلش کن بفهمه هیچ جای زندگیت ...
من تازه میخواستم نامزد شم مامانم فهمیده بود دلش طاقت نیاورده بود اومد تو مجلسم باشه یه بی شرف بازی درآورد مامانم چند دقیقه خونه ی مادربزرگم با شوهر عمه ام نشسته بودن حرف در آورده بود همه جارو پر کرده بود که شوهر عمه ام با مامانم صیغه اس😤😐
روانیه من خودم گوشی داشتم شوهرم که برام گوشی خرید گفت اون گوشی رو بدم بچش فیلم اینا بریزه نگاه کنه برداشته بود گوشی منو پیام هاشو برگردونده بود هرچی با شوهرم حرف زده بودیم خونده بود
یا خدا. این دیگه کیه! ازش فاصله بگیر. بابات گیر چه آدمی افتاده.....
فعلا که از خونه بیرونش کردن حرفش رو رفتم به پدربزرگ و عموم اینا گفتم اوناهم دیگه طاقتشون تموم شده بیرونش کردن الان معلوم نیست چه نقشه ای داره می کشه داداشم رو یه کاری کرده به آبجیش محل نمیده چسبیده به اون دم به دقیقه با موتور میبرتش بیرون بابام هم دهنش بسته شده انگار نه انگار وجود داره فقط دعا کن داداشم دوباره به ما برگرده وگرنه سر اونم یه بلایی میاره