کسی بوده شوهرش کادوی زایمان و بارداری بهش نده؟

منم اولش همینو گفتمدعزیزم

حالا نه تا اون حد پولدار

اما همینجا خیلیها رو دیدم حتی پول زایمان رو ندارن 

خوب وقتی تا این دستشون تنگِ چطور میخوان خرج ی بچه رو بدن؟ 

شوخی که نیست

فقط چون یسری آرزو دارن پدرو مادر شن ی نفرو به این دنیا بیارن که حتی نتونن ساده ترین امکاناتو براش فراهم کنن

وای منم از این میترسم منم تو شهر غریبم خیلی دوست دارم برم خونه مامانم اینا تو شهر خودمون زایمان کنم ولی شوهرم ته دلش راضی نیست میگه من چطوری میتونم بیام اونجا اونهمه مدت مرخصی بهم نمیدن ولی من اینجا سختمه دستشوییمون طبقه بالاست مامانم بیاد اینجا موذب میشه و میدونم نهایت ده روز بمونه ولی اونم عمرا قبول کنه واقعا نمیدونم چیکار باید بکنم زایمانمو گفتن میفته چهارده مهر 

وای منم شوهرم اینکارارو میکنه خیلی دلم میسوزه دوهفته پیش رفتم سونو و ازمایش و دکترو فلان و بهمان به خدا پونصد خرجمون شد بیچاره همش میگه باید بهت برسم چی کم داریم بنویس بریم بخریم منم خوب بهش نمیگم اونروز رفتیم فروشگاه از دیدن قیمتا چشام پر اشک شد هیچی برنداشتم. 😢 یه خرما سی تومن از یه طرفم هیچی نمیتونم بخورم فقط با داروعه سرپام 

اره دقیقا اوایل میوه های نوبرونه اومده بود تا هوس چیزی میکردم نمیگفتم،وقتی میفهمید ی دعوایی راه مبنداخت که...الان میریم میگه بردار منکه دوس ندارم میدونم الکی میگه،خدا باعث و بانی گرونی رو لعنت کنه.

عزیزم منم مامانم اینا شمال هستن ی ده پونزده روز میاد پیشم بعدش من میرم شمال،ب همسرمم گفتم ازالان ک بتونه تحمل کنه دوری رو،گفتم بزار بچمون و خودم یکم جون بگیریم.....خوب شوهرت نیاد،همسر من که نمیاد باهامون بعد ی هفته مرخصی میگیره ک بیاد چند روز....واقعا شرایط ماهایی ک شهر غریب هستیم سخت تره.

به نظر من به مادر بیشتر احتیاج داری.من شهر غریبم .همسرمم ماموریت بود مرخصی ندادن

از ماه هفتم تا ۲۰ روزگی پسرم شهرستان بودم

من شوهرم به فکر بود ولی معمولا این زمانهای حساس به خاطر فشارهای احساسی جو خراب میشه .از اونجایی که نمیخاستم بعد پشیمون بشه و حسرت بخوره خودم تو انتخابش کمکش کردم .البته خریدن یانخریدن کادو دلیل  احترام و اهمیت نمیشه .کی چه اون زمان من آنقدر افسرده بودم که اگر نمیخرید شاید ناراحت میشوم .ولی سرویس طلایی واسم خرید که حسادت تمام زنای فامیل و برانگیخت..

نه همین ک در تلاشه پول جمع کنه برا زایمان برم بیمارستان خصوصی برام ی دنیا ارزش داره و کافیه برام

گل بخره کافیه

به منم فقط يه دسته گل داد اونم تو شرايط روحي من كه تازه پدرم فوت كرده و بايد براي خوشحال كردنم تلاش ميكرد كه نكرد البته به قول شماها همون هزينه بيمارستان خصوصي و خرجاي قبل و بعدش تو اين وضعيت كلي كمر شكنه اما قبل زايمانم يه روز طلا قديميامو جمع كردم باهم رفتيم بازار گفتم بيا اينارو بفروشيم يكي ديگه بخريم ابروداري كن حداقل جلوي بقيه كه گفت باشه بعدا و انقدر پيچوند كه زايمان كردم.... و خيليم ازش ناراحتم 😞

برا منم چیزی نخرید ولی ناراحتم نشدم دستش خالی بود جبران میکنه ان شالله