سلام من 6ساله ازدواج کردم و دوتا لچه دارم اولی دوسالو نیم و دومی 3ماهه.دومی اتفاقی حامله شدم.شوهرم میگه چرا عوض شدی چرا نمیتونی عین قبل باشی.من تنهام مامانمو خونوادم هر دفعه بی دلیل یه دعوا راه میندازن میرن یه مدت نمیان.خونواده شوهرمم به دخترشون چسبیدن.شوهرم 7صب میره تا 5عصرسرکار.من توخونه دائم بابچه هاتنهام جایی نمیتونم برم خستم میکنن.صبرم کم شده شوهرمم میگه چرااینقد بدقلقی اینم بگم شوهرمم ادم کم صبریه فوری دعوا راه میندازه شده اما من با تمام خستگی و سختی تاحالا کارای خونم نمونده خونه مرتب لباسا اماده غذا حاضر اما نمیدونم اون چی میخواد دیگه دردش چیه لطفا راهنماییم کنید منم جای خواهرتون.
باهاش حرف بزن
درد و دل کن
شوهرت بهترین همدمته و نزدیک ترین ادم روی زمین بهت
جز مدارا فعلا چاره ای نیست
همه چی که غذا و تمیزی نیست حتما میخواد بیشتر ب ایشون اهمیت بدب و محبت کنی
عزیزم شوهرت به خودو نیاز داره نه کارای خونت به خودت برس وقتی میاد شاد و بشاش و پر انرژی باش.تمام انرژیتو نزار واسه کار خونت یه وقتایی کارگر بگیر عوضش استراحت کن که وقتی میاد خونه شمارو با انرژی ببینه
شاید بهش از اون نظر نمیرسی
باهاش حرف بزن سعي كن از احاظ ظاهريم تو چشمش باشي همين
عزیزم بهش بگو درچه زمینه...یکی یکی بگو مثلا بگو من نمیخوام کم تو وزندگیم بذارم..ازصبح مرتب میکنم تمیز میکنم ظرف میشورم به بچه هامیرسم غذامیپزم تاوقتی تو میای همه چی روبه راه باشه خالااگه میشه بگو توچه زمینه ای کم میذارم...
یک زن میخاد
یه زن ک غیرکارخونه به خودش برسه زن بودن طنازی طراوت بلد باشه ب خودت برس شیکو شاد باش محیط خون رو شاد کن
کار ک میکنی خسته میشی بچه ها اذیتت میکنن شاید تحمل تو هم کم شده شاید تو هم مثل قبل نیستی
ببین مشکل کجاست
حس بدی به شوهرت نداشته باش
اونم خسته میاد توقعات خودش رو داره
شمام خسته و تنها با کارهای تکراری، توقعات خودت رو داری
بهترین راه اینه آروم بشینی کنارش با لحن آروم بگی شرایطم خسته کننده شده. تنهام.. همه چیز برام تکراریه
بدون شک خودش بهت یه راه حل هایی میده
در ضمن این همه مراکز بازی و خانۀ بازی هست، چرا با بچه هات نمیری اونجا
به احتمال زیاد نیاز جنسی داره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
