😔چی بگم خواهر که هرچی بگم باز کمه انقد تو این دوسال وچند ماه بلا سرم اومده دیگه پوست کلفت شدم منکه حتی خجالت میکشیدم جواب سلام بدم الان زبونم شده دومتر ☹البته بی ادبی نمیکنم فقط جوری جواب میدم دلم خنک شه ی بار سقط کردم چند ماه بعدش باردار شدم افتادم به خونریزی واستراحت مطلق بعدشم بچه داری وجنگ اعصاب با خانواد شوهر وافسردگی و.... دلم برای اون ادم اوروم وبی دغدغه تنگ شده کاش درست پیش میرفتم کاش کسی بود راهنماییم میکرد
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
😔چی بگم خواهر که هرچی بگم باز کمه انقد تو این دوسال وچند ماه بلا سرم اومده دیگه پوست کلفت شدم منکه ...
خواهری غصه نخور گذشته رو دیگه فراموش کن.....سعی کن به حرفاشون وکاراشون اهمیت ندی وکاملا بی تفاوت باشی میدونم سخته بی تفاوت بودند وسعی وتلاشت رو بکن....به فکر خودت ونی نی ت باش😍🎈
از اینکه میخواستیم عروسی کنیم و خونه نداشتیم،پدرشوهرم هیچ کمکی نمیکرد با اینکه وضعش خوب بود پدربزرگم وقتی اوضاعه ما را دید یه خونه داشت که از اجاره ی اون زندگیش را میچرخوند یکساله داد به ما و نه پوله پیش گرفت نه اجاره،وقتی اجاره هم میبردیم اصلا ازمون قبول نمیکرد،اوضاعمون انقد داغون بود که قوله یکسالمون شد ۴سال..یروز به مادرشوهرم گفتم مکه و کربلا قبوله وقتی پسرتون شرمندس و کاری از دستش برنمیاد؟چرا کمکش نمیکنید خونش را تموم کنه؟گفت تو خییییلی آدم پرتوقعی هستی که تو این وضع و اوضاع از شوهرت خونه میخوای.دلم خیلی از این حرفش شکست