پول لازم داشتیم. شوهرم به مادرش گفت بهمون قرض بده ۲ ماه پست میدم. مادزشم ثروتمتده نداد. مام واقعا گرفتاریم. منم اعصابم داغون باهاش دعوا کردم گفتم پس تو هم دیگه کمک مادرت نکن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مادر شوهرم دهن بینه فقط حرف دخترای افریطه اشو قبول داره . دختراش گفتن نمیخواد به پسرت پول بدی بزار بانک سود ببر. در صورتی که مام سود پول رو میدادیم بهش
هیچ وقت پول نداده بهمون هیچ کمکی حتی عروسی و وسایل خونه هم خود شوهرم گرفت . ما رسم داریم چند تیکه رو هم داماد میخره. حتی گوسفند قربونی عروسیم طفلی شوهرم خرید طلا و کلا همه جی... ولی برا بقیه بچه هاش مثل ریگ خرج میکنه