چی میشه یه بچه تو هفت ماهگی تو شکم مادرش ایست قلبی میکنه؟
من دیگه داشتم از درد میمردم وفقط سه سانت بازشده بودم
اون خانوم هم اتاقیم کیسه ابش پاره شد شروع کرد ناله های بلند دکتراومد توهم اون اتاقی که باهم بودیم زایمان کرد ومن شاهد زایمانش بودم سربچه گیرکرده بود و زور نمیزد زایمانش کلی طولانی شد منکه حالم بد بود بادیدن این صحنه بدترم شدفقط گریه میکردم وداد میزدم
اون خانوم زایمان کرد ومن همچنان درد میکشیدم اینقد داد زده بودم که دیگه هیچ دکتر وپرستاری نمیومد بالاسرم
ساعت یک دکتر اومد کیسه ابمو پاره کرد
تهوع شدید گرفته بودمو هی بالا می اوردم
همه بدنم میلرزید باالتماس ازیکی ازخدمه ها پتو گرفتم
دیگه نگم چقد درد داشتم
ساعت سه حس شدید دفع داشتم
هرچی داد زدم هیچکس نمیومد تایه دکتری اومد گفت چیه گفتم بخدا بچه ام داره میاد تا نگاه کرد داد زدگفت بیا بچه اش داره میاد همشم به من میگفت زور نزن
ولی مگه میشد زور نزد
دیگه دکتر خودم اومد تند تند لباس پوشید اولین زود وکه زدم بچه اومد
من ک وقتی امپول فشار برام زد بعد ۳ ۴ ساعت ک دردم شروع شد و داشت شدید میشد رفتم یواشکی خالی کردم تو دستشویی دیدم تحمل ندارم واقعا اخرشم از درد بیهوش شده بودم😀
بهترین حس بود وقتی گذاشتنش توبغلم بعدش دکتر شروع کرد بخیه زدن من خیلی بخیه خوردم وتواین چند وقت واقعا اذیت شدم نمیدونم سزارین چطوری ولی طبیعی باامپول فشار واقعا سخت بود امیدوارم هرکس زایمانش نزدیکه مثل من درد نکشه وراحت زایمان کنه
بقیو بگوووو خب
عع
اوخی الهی ولی همینکه داد میزنی کسی محل نمیذاره عذاب اوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
