بچه ها ما امشب همه خونه ی مادرشوهرم بودیم بعد من با خواهرشوهرم جرو بحثم شد دعوا بالا گرفت اگه هسید تعریف کنم بگید تقصیره من بود یا اون
بگو لایک کن
بگو
بگو
حوصلم نمیشه شیش ساعت منتظر باشم اگه مهم بود پست اول مینوشتی
منتظریم
خوب بابا بگید این چه وضعشه
هستیم ولی واقعااگه میخوای لفتش بدی،وهی خوب خوب کنیم،نه من نیستم
اول اینو بگم ک ما اومدیم محل شوهرم اینا خواهر شوهرمم باهامون اومده شوهرش سرکاره اینم بگم ک با تمام فامیلای شوهرش از خواهراش و مادرش گرفته تا بقیه فامیلا قهره
حالا دعوای امشب اینا یه دختر عمو دارن دختر خوبیه بی زبونه امشب اومده بود اینجا مامانش براش یه شلوار خریده بود بعد همین جوری اومد خواهر شوهرم گف ایش چقد شلوارت زشته من گفتم دخترونس بهش میاد قشنگه
حتما داره تایپ میکنه اندکی صبر عزیزان
خب
بگو ميخوام بخوابم ديگه
اره اون هر دقیقه میگف ن زشته من دوس ندارم این چیه اخه من میگفتم بابا گناه داره چرا اینجوری میگی بچس ناراحت میشه گف ب تو چه منم گفتم برو بابا دهنتو ببند هیچی دعوامون بالا گرفت اون گف من خواهرات نیسم هر چی برسی بگیا من گفتم درست صحبت کن تا دماغت نسوزه خلاصه صدامون بالا گرف من بلند شدم رفتم تو اشپزخونه اونم همین جوری دهنش باز ک تو زن داداشمی حق نداری ب من بگی دهنتو ببند منم دوباره گفتم ببند دهنتو
اره بعد تازه شوهرم متوجه شد ک ما داریم دعوا میگیریم چون خونه شلوغ بود مهمون داشتیم شوهرم ن برداشت ن گذاشت ب خواهرش گف حرف نزن اینا خانوادگی اینجوری هسن اقا منم حرصم گرفت تو دستم سینی بود زدم ب دیوار خلاصه قیامت شد
عزيزم يه بار گفتي نظرتوتمامش ميكردي نياز نبود دهن ب دهنش بزاري ك دعوا بشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
