شوهر لجباز و روانی من

بیا با هم دوست باشیم 😔😔 تازه من تک دخترم و از بچگیم بابای خیر ندیدم اذیتم کرده. امیدوارم به بدترین شکل ممکن بمیره و جون بکنه

خواستگار خوب برام نمیاد. به سرم زده برم پیش دعانویس. به خدا خواستگارام اینقدر قیافه هاشون زشته، شغلای بیخودی، خانواده های بی فرهنگ، بی پول....... نکنه کسی طلسمم کرده؟؟ 

یعنی چی هم بگه گمشو بیرون هم اینکه تو معذرت بخواهی همین کارا را میکنیم که هر روز پررو تر میشن

یه عدس پلویی چیزی بذار که بچت غذا داشته باشه گناه داره 

نه عزیز طلسم و اینا چیه این زندگی سرنوشت خودته، همش بستگی به انتخاب ها و رفتار های خودت داره
منم خیلی اذیت میشم و تک فرزندم پدر و مادرم از بچگی با من بد بودن یه ذره هم بهم محبت نکردن از نتیجه یه ادم ضعیف و وابسته با اعتماد به نفس کم شدم.
آرزوم اینه مستقل بشم خودم بتونم از پس خودم بر میام ولی از نظر روانی اصلا آمادگی و قدرتشو ندارم.
کاش قوی تر بودم   

شوهر من از مال تو خیلی بدتره... یه خاله زنک تمام معناست هر چه از خاله زنک بودنش بگم کم گفتم تو همه چیز دخالت میکنه... از جارو خونه تا لباس شستن تو همه چیز 

هر چه هم بهش میگم گوشش بدهکار نیست.. حرف چرت میزنه من فقط سکوت میکنم... معذرت خواهی کردنت کاملا اشتباه بوده دلش خاست بره وسایل بخره تو هم غذا درست کنی نخرید هم نمیخاد درست کنی بیخیالش باش

من اصلا دلم نمیاد غذا نذارم ناراحتیمو با یه چیز دیگه نشون میدم مادرم همیشه میگه غذا و خواب رو وارد دعوا نباید کرد چون ممکنه دعوا شدید بشه 

شوهرمن توکار خیلی خوبه دست ودلبازه ازادی دارم همه جوره جلو جمع خیلی حفظ ظاهر میکنه چشم پاک ونجیبه 

اما 

فقط برای من بددهنه واینکه همش نیخواد کارا رو بندازه روشونه من مثل خرید و بیمه و کارای هداری و بانکی 

واقعا نمیدونم چکار کنم ،خسته شدم از دستش

چقدر من و تو شبیهیم....... اونوقت میگن نیکی به پدر و مادر !!!!!!!!! یکی نیست بهشون بگه نفهما، گفتن پدر و مادر، نه کسایی که مثل هفت پشت غریبه و بیگانه باهات رفتار میکنن. باور کن بدجنسترین دوستا و همکارای من مثل بابای کثافتم در حقم ظلم نکردن

منم گول دست و دلبازی خوردم... نمیدونستم ایقد بددهن و عوضی و خاله زنکه..منم تمام کارای خونه رو دوش خودمه... خدا بمیرم راحت شم... خدا شاهده هر روزم آرزوی مرگ میکنم

غصه نخور گلم، ماهایی که بابای بد داشتیم، تو ازدواجامون 99 درصد اشتباه میکنیم و بدبختیمون ادامه داره. دختری که از پدر محبت نبینه، توی ارتباط با جنس مخالفش شکست میخوره. باید سرنوشتمونو بپذیریم و کنار بیایم باهاش

آدم وقتی به دنیا میاد باید حداقل باید تا آخر عمرش دو نفر براش باشن که همیشه بتونه بهشون اعتماد کنه
وقتی اون دو نفرم نیستن، واقعا دردناکه.
اینکه یه بچه به دنیا بیاری و تمام تلاشت و بهترین سعیتو واسه بزرگ کردنش نذاری هیچ تازه هنمش اذیتش کنی واقعا ظلمه، این ظلم رو حتی بدترین دمشن ادم هم نمیتونه با آدم بکنه.
ادم یه پدر و مادر بیشتر نداره وقتی اونا بدی میکنند هیچ بدی باهاش تو جهان قابل مقایسه نیست، آدمو واقعا نابود میکنه.
به خودش میاد میبینه چقدر تنهاست   

مثلا میخواد بره گاراژ ساعت۳ بعدازظهر اتیش میباره ازبس گرمه میگه منو ببر هرچی میگم با اسنپ برو به خرجش نمیره سرو صدا میکنه منم کوتاه میام اینهمه راه میبرمش وتنهایی برمیگردم حالا دیسب یه جا باید میرفتم اولش گفت خودم میبرمت رفت حمام و انقدر فس فس کرد که دیر شد حالا میگه خودت برو داشتم منفجر میشدم 

میشینه تو ماشین منو پیاده میکنه برم نون بگیرم یا برم  کارت به کارت کنم اما یه قدم برای من برنمیداره همش میگه خودت برو خودت بکن ماشین زیر پاته ،پول توجیبته 

نمیدونم باید چکار کنم،سرو صدا میکنه ،منم بشدت از دعوا فراری ام