سلام.خوابم نمیبره
از دست خودم خسته شدم
خودمو دیگه دوست ندارم
نا امیدم از خدا دور شدم انگار روم نمیشه باهاش حرف بزنم
نمازامو نمیخونم
همش فکرای منفی میکنم هیچ تلاشی نمیکنم واسه زندگیم
پیش خدا شرمندم،کلی نشونه بهم داده واسه خواستم اما اونی که کم گذاشته من بودم اونی که جا زده من بودم الان موندم چیکار کنم؟؟کلی معجزه کرده فرصت دوباره داده هر بار اما من هر بار بدتر کردم
حالم از خودم داره بهم میخوره دیگه
عزیزم هیچ وقت دیر نیست دوباره تلاش کن اگر میتونی همین الان به جای درد دل با خدای خودت درد دل کن از فردا نمازاتو بخون فکر کردن و نا امیدی فقط اتلافه وقت و زندگیته عزیزم قدم اول رو بردار بقیه درست میشه😊
من نماز میخونم ولی حال تورو دارم.. انگار هیچی ارومم نمیکنه.. حالا نمیگم نماز نخون نمازتو بخون چون رو هرکس یه تاثیری داره
ای خدا اصلا حوصله شوهرمم ندارم
میدونی من دوست دارم نمازو با همه وجودم بخونم واسه خود خدا و دلم نه از سر وظیفه و ترس و اینکه چیزی بخوام حتما از خدا
اما الان یه مدتیه حس میکنم خدا هم دیگه نمیپذیره منو و نمازامو دعاهامو
حالم بده واقعا
