زهره من یه تجربه ای داشتم که همش جلوی چشمم بود واسه همین خیلی مراقب بودم.
هفته اولی که ماعقدکردیم.چون بیتجربه بودم، رابطه داشتیم شب اول وبعد ازرابطه قرص خوردم وفک کردم دیگه کافیه ،بعداز چندهفته دیدم ای خدا چرا پریود نمیشم.نگران شده بودم و تازه فهمیدم که ازقبل باید مصرف میکردم و .....اتفاقی رفتیم روستای پدربزرگ شوهرم یه کم اونجا پیاده روی کردیم و توی رودخونه اب بازی کردیم،ظهر نشده من چنان دل دردی گرفتم که نگووو.
فک کردم پریودیه اما واقعا وحشتناک بود اونجام دکتر و اینا نبود.من اینقدرحونریزی داشتم کلا توی دسشویی نشسته بودم که یهو دیدم یه تیکه گوشت بزرگ ، بزرگتر ازیه گردو ازبدنم خارج شد.بعدم کم کم دردم تموم شد.
بعدا فهمیدم حامله بودم و چون تحرک زیادداشتم سقط شده.خدابه من رحم کرد و اینطوری شد ولی وقتی خاستم حامله بشم هممش اون اتفاق توی دسشویی جلوی چشمم بود به خاطرهمین واقعا مراقب بودم وهیچ کارسنگینی نکردم .پنج ماه مراقبت کامل بودم.حامله که شدم و سه ماه گذشت خیالم راحت شد تازه به روال عادی برگشتم