دوتا بچه دارم يکيش شش ساله و يکيش دوسال و نيم و از نوزاديشون دست تنها بودم و دور از خانواده ..سر بچه اولم کلا خيلي ميترسيدم و گريه ميکردم و بعدش افسردگي و يه مدت کوتاه يکي دوماه دارو خوردم خيلي بهتر شدم..حالا که دوتا شدن و به شدت شيطون يه استرس مزخرفي افتاده تو جونم که داره ديوونم ميکنه..نسبت به کوچيکترين حرکت بچه ها سريع استرسي ميشم و بدترين فکرو ميکنم .گاهي از شدت استرس حالت تهوع ميگيرم..مثلا دخترم از اشپزخونه چنگال برميداره داره مياد نميتونم چشم ازش بردارم ميگم الان ميخوره زمين ميره تو چشمش..الانم تو سنيه که همه کاراشو خودش ميخواد بکنه و مدام درگيرشم