عید پارسال خونه مامان بزرگم بودیم برادرشم اونجا بود یه پسر ۲۱ ساله دارن اونا اسمش امین من دستشویی بودم در دسشویی مامان بزرگم به بیرون باز میشه من وقتی دروباز کردم بیام بیرو نگو اونم داره میاد همچین که درو باز کردم خودن به بینیش وایییی از بینیش خون میومد اونقدر خجالت کشیدم
ماهم مسافرت بوديم کنار پمپ بنزين وايستاديم که من برم دستشويي بعد داخل رفتم يه گندي ميدادي اصن فکرش نميکردم انقدر گند باشد خلاصه موخواستم بيام بيرون ديدم پسره پشت در وايستاده بعد همونجا ازم خوارستگاري کرد عبضي منم بهش گفتم تو خجالت نميکشي داخل دستشويي مياي پيشه زنان بعد بهم گفت تو بهتره خجالت بکشيد من اصن گيج اين چي ميگه رفتم بيرون تابلو ديدم به جاي بانوان رفتم مردانه اشتباهي رفتم دستشويي خخخ خلاصه اون خوارستگارمو رد دادم بدم اومد اععع اخه داخل دستشويي مردم خوارستگار موکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
