2777
2789
عنوان

عجیب دلم هواشو کرده...چطوری اروم کنم خودمو؟😔

| مشاهده متن کامل بحث + 1651 بازدید | 89 پست
بیشتر توضیح بده . 

چهارساله باهمیم وقتی اومد خاستگاری بابام گف ن از خانوادش خوشش نمیاد میگه در حد ما نیستن..نمیزاره بهم برسیم

"مَن میتونَم وَ موفق میشَم"پیش بِ سویِ بهترینا:)!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا تلاش نکردین بهم برسین؟؟؟؟ منو عشقم با بدبختی فراوون بهم رسیدیم 

بخدا تلاش میکنیم الانشم علی همش واسطه میفرسته واسه بابام اما بابام هیچ توجهی نمیکنه

"مَن میتونَم وَ موفق میشَم"پیش بِ سویِ بهترینا:)!
بخدا تلاش میکنیم الانشم علی همش واسطه میفرسته واسه بابام اما بابام هیچ توجهی نمیکنه

ببین من و همسرم با مخالفتهای فراوون رسیدیم .

خدا رو شکر کن بابات مخالفه 

برای من داداشام 

بابام 

داییام

خواهرشوهرام..

یه ایل ناراضی بود ...

اما کات نکردیم تا مدیون دلم بشیم...

وگرنه اینو بدون تا اخر عمر زندگیت زهره ماراینو بدون مال همین ...فقطو فقط تلاش کنید ...


چهارماهه دارم صبر میکنم..خسته شدم دلم هواشو کرده عجیب😔

خیلی سختع عزیزم  من الان با یکی دیگ ازدواج کردم با اسرار خانواده بدون هیچ  عشق و علاقه        و الان شدیدا دلم لک زده براش    خیلی عذاب وجدان دارم  دلم واسه شوهرم میسوزه که دائم بفکر اونم وقتی میبینمش هوش از سرم میپره  و میرم تو فکر خاطراتمون و اینکه با اون ازدواج میکردم چقدر شادتر بودم و امید به زندگی بیشتری داشتم بقران خیلی حالم خرابه  چند روزه مدام میبینمش       دیگ دارم روانی میشم با فکر اون میخابم و بلند میشم  وقتی نگاهای سنگینشو میبنم بغض عجیبی میکنم  با خودم میگم چقدر خوشبخت میشدم اگه با اون ازدواج میکردم     دیشب خوابشو دیدم و خیلی داغونم الان دستم به هیچ کاری نمیره مثل مییت  شدم

ببین عزیزم درسته شما دوستش داری و میخای ک باهم ازدواج کنین ولی حتما یچیزی بوده ک بابات از اونا خوششون نیمده مثلا الان تو ۲۰سالته و پدرت ۵۰سالشه پس مسلما پدر شما الان داره ۳۰سال جلوتر شما رو می بینه و از دید خودش اون خانواده رو نمی پسنده .مطمئن باش هیچ پدری بد دخترشو نمیخاد

عزیزم یه روزایی ماهم عشق اینجوری داشتیم بعد مث چی از کرده خودمون پشیمون شدیم که به حرف پدرمون گوش نک ...

چراا پشیمون شدی گلم میشه یکم توضیح بدی

"مَن میتونَم وَ موفق میشَم"پیش بِ سویِ بهترینا:)!

من تاپیکاتو خوندم کاملا با بابات موافقم

۱۷سالته.هنوز خ زوده واست.ب حرف بابات گوش کن این احساس ها زودگذرن.تو دوستام میشناسم مثل شما ک آخرش باباشونو عذاب گذاشتنو ازدواج کردن بعدم طلاق

خانوادش خ مهمه.اختلاف دارین اینا بعدا واست دردسر میشه

بعدم تو ۱۷سالته۴ساله باهاش دوستی!!!!برو بشیت درستو بخون

مادر شدن مثه آتو دادن به دنیاست، همیشه استرس داری همیشه نگرانشی .پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد.   پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙   پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز