قراربود بیانخاستگاری من باوایتکس و تیرگشستم سرویس بهداشتی رو چپه شدم و رفتمبیمارستانو ی شب بستری بودم
منتظربودمدوباره بیان ک عممگفت امشب عقدش میکنمگفتم واقعن باکی گف اره خاهرش گفته برادرزادت ینی من قسمت مانبوده و شگون نداشته
خدالعنت کنه این فکرای قدیمی رو اخه من مقصرم مگه حالمبدشد خو اصلا سابقه نداشته بود باوایتسک و تیرگ حالم بدشه