شاید واسه شما هم سوال باشه که عاقبتمون چی میشه؟

چیزی ک از بچگی تو ذهنم این بود یروز انقدرررر پولدار بشم ی برج بسازم بالای سی طبقه هرطبقم ۴واحد بدمش به زائرا سه شب رایگان اخه اینجا مسافر خوته ها پوست میکنن

یکیشم بازم ی اپارتمان بسازم اونم همینجور بدم عروس داماد دوسال رایگان بشینن 

بچه هامم توی پست های عالی خدمت کنن ادمای نامداری باشن 

😁چیز زیادی توقع ندارم 

ولی اینا همیشه توذهنم شاید مسخره باشه ولی شبا با خودم قشنگ تصورش میکنم😂😂😂😂تا خیلی جاها

همه فکرمیکنیم جزعی ازحقیقت زندگی هس ولی زیاددرگیرش نمیشم تازندگیم تحت شعاع قرارنده البته ازمرگم نمیترسم همش باورم براینه زندگی بعدخیلی بهترازاین زندگی هس نصف آرزوهانوگذاشتم برای اون دنیاتابهش برسم 

[QUOTE=91544777]یعنی مثلا ازدواج و شکست بعدش؟؟؟؟مرگت رو عزیزم چجوری میبینی؟[/QUOTE

آره از شکست تو زندگی و تنهایی میترسم 

به مرگ فکر نکردم 

همیشه فکر میکنم قبل اینکه محتاج کسی بشم از دنیا میرم و به شددددددت سعی میکنم مرگ مغزی شدن رو جذب کنم.

بزرگترین آرزوم اینه که مرگ من باعث آرامش افراد دیگه بشه.

ته دلمم حس میکنم خیلی عمر طولانی ندارم.

بسیار زیاد هم با بچه هام درباره اینکه بعد من چطور باشید حرف میزنم.

ممنون گلم.شمام همچنین💟

ن تازه شنیدم ولی من هرجور شده باید این کارو بکنم حالا انقدر بزرگ ن از کوچیک😁

این اضطراب و دلشوره دائمیم و بدون علت از بین بره آرامش داشته باشم مشکل روحیم سریع کامل خوب بشه بلا نسبت شما این داروهای کوفتی را دیگه نخورم و یه موقعیت خوب  بتونم زود ازدواج کنم آخه داره ۳۴ سالم میشه و بالا رفتن سنم و مجرد بودنم هم خودش بدجور افسرده م کرده و از لحاظ روحی بهمم ریخته مخصوصا طعنه و کنایه های دیگران را که می شنوم بدجور می سوزم و بغض می کنم

بیشتر شبها با گریه زیاد به خواب میرم

این از مرگم ولی درباره زندگیم فکر میکنم خوشبخت میشم، الانم خدا رو شکر راضی ام.

خیلی زیاد دوس دارم خونه ای داشته باشم و چند سال اول زندگی زوج هایی نیازمندن با اجاره کم بهشون بدم بشینن، بعد روزی که خواستن تخلیه کنن اون پول اجاره ها رو بهشون برگردونم.

ضمن اینکه وقتی بچه هام سر و سامون گرفتن، دلم میخواد با شوهرم بریم ایرانگردی و جهانگردی

انشاالله