من مستقلم جدا شدم با پسرم زندگی میکنم خونه دارم از خودم
یک پسری یکسال مزاحمم میشد بعد از سر کارش در خونم بود اونقد تو کوچه وایمیستاد تا درو براش باز کنم یا میگفت باز کن برم سرویس یا سرده یا انقد زنگ میرد بقیه همسایه ها کنجکاو شده بودن پلیسم زنگ زدم اومد اخطار داد بهش ولی فایده نداشت
به دوست دخترای قبلیشم خیلی وابسته شده بود بعد کات اونا داغون شده بود
خلاصه این پسر دست از سر من برنداشت شماره پدرشو داشتم ولی دلم نمیومد ابروشو ببرم
ولی دیگه مجبور شدم چند باری که به پدرش گفتم پدرش حتی یک شب اونو زد و گفت حق نداری مزاحم این خانم بشی ولی بازم می اومد
مشکل اینجا بود که حتی هیچ هزینه ای برام نمیکرد جز کافه و گاهی خیلی کم نهار و شام که البته من وقت اینکارارو نداشتم
تا بلاخره دیشب بعد اینکه رفت سراغ دختر پولی و پولشو اونجا خرج کرد و اومد برام تعریف کرد
و شروع کرد که تهدید ابروریزی جلوی پدرم (چون پسرمو تعقیب کرده بود خونه پدرمو پیدا کرده بود)و تهمتای ناموسی و بهم گفت هر چی خرج کردم بهم پس بده و ازت پول میگیرمو و فلان
خیلیم شکاک بود دائم توهم داشت من دوست پسر دارم و خیانت کردم
منم ساعت ۱۲ شب ماشینمو برداشتم رفتم در خونشون
اول رفتم بالا از پله ها محلم ندادن به پلیس زنگ زدم اومد
بعد پدره که انگار با پسرش هم دست بود با کمال وقاحت میگه خودت چرا با پسرم بودی
خب اخه چی بهت بگه بگو خودت دیدی هزار بار زنگ زدم گفتم پسرتو از دم خونه جمعش کن میلیاردام تماس بلاک شده تو گوشیم داشت مریض روانی بود پسرش
مادر دوست دختر قبلیشم رفته بود در خونه اینا علم شنگه راه انداخته بود چون پسره مزاحم میشده
و البته قبلیام مادراشون بهش اخطار میدادن
ولی دیده بود من کسیو ندارم