سلام دویتان واقعا اگه نی نی سایت نبود چیکار میکردم چهارشنبه دون اتفاق وحشتناک واسم افتاد و امشب شوهرم به جای همدردی و نوازشم یا اینکه معاشقه باهام بکنه خونسرد و بی احساس دراز کشیده بود وبا ابنکه میدونه شدیدا از لحاظ جنسی بهش احتیاج دارم یا از لحاظ عاطفی سرش فقط تو گوشی و خبره و بعدشم نماز آه کیژانی غروری هم برات نمونده آه خدایا چرا کیژان اینهمه درد و رنج رو باید تحمل کنه جنینی که نموند و دلخوشیم به عزا تبدیل شد و شوهری که اصلا اهل تسکین درد نیست و خودم باید ازش بخوام آخرشم منجر به دعوا بینمون شد من چیکار کنم با این زندگی مزخرف
امشب شب قدر گناه داره معاشقه
گناه من دارم که پریروز سقط کردم ولی شوهرم به جای دلداری فقط تند تند نمازهاشو میخونه و بی خبر از حال و روز من
دیگه چبکار باید بکنم آخه شوهر من به هیچ چیز تحریک نمیشه همش میگه پریروز سقط داشتی به خاطر سلامتیت نمیخوتم اما دروغ میگه تو این ۳ سال و نبمی که ازدواج کردیم همیشه من خواستم خیلی هم مرد پاکیه وهیچ مشکلی نداریم به جز مشکل جنسی من گرم مزاج و اون سرد مزاج
قربونت برم عزیزم من فکر میکنم دچار افسرگی بعد از سقط شدم خیلی ناراحتم دلم میخواست اونم حداقل این شرایطم رو درک میکرد و مهربون تر میبود چرا باید بهش بگم بهش احتیاج دارم و خودش نمی فهمه که خنده هام همش دروغه و پشت این خنده ها کیژانی غمگین و افسرده و ترسو قایم شده
من فقط چون عاشقشم تحمل کردم و این کم کاری رو به خاطر عشقمون نادیده گرفتم اما من از وقتی سقط کردم ازش بیشتر انتظار دارم آیا من مقصرم ؟
قبلا در هفته دوبار ولی نزدیک ۶ هفته بود حامله بود رابطه نداشتم که پری روز سقط هم کردم متاسفانه و شوهرم ننیاد از دلم دربیاره یا حداقل نوازش یا حداقل بگه که کیژانی فقط تو مهمی اشکال نداره دوباره سعی میکنیم و یه بچه ی دیگه انشاالله خدا بهمون میده فقط میگه شاد و شنگول باش بچه مهم نیست واقعا حق من اینه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
