سوال دارم

اره خب تو کتابای روانشناسی هم گفته ک بیشتر مرد سرد میشه شرط بزاری

پس باید لوند باشیم و با محبتمون حرف مونو به کرسی بنشونیم

من سیاست ندارم نمیتونم ازش تعریف کنم مخ شو بزنم باهم حرف بزنیمم کارمون به دعوا میکشه میدونم اگه تشویقش کنم اگه تعریف کنم بهتر گوش میده ولی خیلی کم باهم خلوت میکنیم دیگه داره سرد میشه چون میگه یه بار ب د ی ۸ روز نمیدی منم میگم باهام حرف نمیزنی احساس نزدیکی نمیکنی فقط نزدیکی جسمی نیس ک باید از لحاظ عاطفی هم احساس نزدکی کنم واس همین دارم سرد میشم

حرف بدی زدم نه؟ 

حتی حرف طلاق یا زن دوم میزنه موقع دعوا ولی اونم تقصیر خودمه بد حرف میزنم بهش گفتم ک پشیمونم از اینکه باهاش ازدواج کردم اولش باورش نمیشد اینقد راحت بگم خیلی دوسم داره میدونم میگه چجوریه ک من اینقد دوست دارم تو نمیدونی من اونجور ک دوس داره نمیخوام میخوام اونجور ک خودم دوس دارم دوسم داشته باشه مثلا احساساتی نیس دوس داشتم شوهرم احساساتی و رمانتیک باشه و با روحیه و سرحال باشه ولی مث افسرده هاس دست خودشم نیس خونواده غیر اجتماعین کلا ولی منم درست نمیتونم حرف بزنم از خودم بدم میاد😣😣

مثلا یه زمین تو حیاط خونه شون بهش ارث رسیده قرار بود وقتی تقسیم بندی کردندبفروشیم به داداشش ک توی شهر خونه بگیریم اجاره نشینیم و خونه شون روستاس حالا مامانش دبه در آورده ک باید به اسم من باشه تا بمیرمم حق ندارین تقسیم کنین اینو به من نمیگه جاریم زنگید خبر داد جاریم ک داد و بیداد کرده شوهرش سهم شو گرفته حالا شوهر من گفته باشه مامان هرچی تو بگی اصن واس من تعریفم نمیکنه سر همین مساله دعوا کردیم گف طلاق میدم خیلی دلم شکست رو در رو نتونستم حرفامو بزنم با چت درد دل کردم الان میگه چیکار کنم بفروشم؟ میگه نونوایی دارن پشتش زمین هس اونم مال شوهرمه میگه اگه تقسیم کنن میخوام سهم داداشامو بگیرم اون زمین حیاط رو بدم بهشون منم میگم همینو همون موقع میگفتی حرف به کجاها کشوندی حالا میگم باز خام نشم راضیش کنم زمین رو الان بفروشه مگه نه؟ هر دفه خام شدم پیشرفتی نکردیم