برا منم بعضی وقتا اینجوری میشد از ترسم میرفتم دکتر.بهم میگفتن چیزیش نیست. من تجربه کردم وقتایی که خسته هستم یا کم خوابیدم یا اعصابم داغونه نینیم کمتر تکون میخور. وقتی سرحال میشم اونم از تو لاک خودش در میاد و شیطونیاش رو شروع میکنه . تو بیمارستان بهم میگفتن اسمش رو صدا بزن و باهاش کلمه کلمه حرف بزن و شعر بخون تا تکون بخوره