2777
2789

من از سال ۹۰ با اینکه فقط ۱۲ سالم بود خاطره هامو مینوشتم کلا آدم خاطره باز و احساساتی هستم. از همه چی هم نوشته بودم تمام و کمال تا اینکه یه روز یادم رفته بود در کمدمو قفل کنم سال ۹۵ داداشم همه خاطراتمو خونده بود🙁🙁خب منم از همه چی نوشته بودم دیگه نباید اونا رو میخوند یه روز عصبانی به روم آورد منم همه دفترو از استرس و ناراحتی ریز ریز کردم ریختم دور

باز از سال ۹۶ شروع کردم خاطره نوشتن وقتی میخونمشون حس میکنم دقیقا تو همون لحظه م و حس نابی داره💎❤️

کیا خاطره مینویسن؟ از چه سالی؟ 

❤️خدایا من ایمان دارم به اینکه هرکه دلش هوایی تو شود تو هوایش را داری❤️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم ی مدت مینوشتم منم از شانس گندم کسی خوندتش براهمون نمینویسم

 تیکر رسیدن به آرزو هامه.....سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد!  😊😊😊

من قبل از ازدواج چندین سال نوشتم و دارمشون

گاهی میرم سراغشون و از خوندنشون واقعا لذت میبرم

اما ی مدت ننوشتم و بعداز دنیا اومدن اولین دخترم واسه اون فقط مینوشتم که ایشالا بزرگ شه میدم بهش

برای دومی هم مبنویسم اون به دل نگیره

خدارو بابت همه چی سپاسگزارم😊

من تو تقویم ام هر روز اگر یادم نره یک خلاصه میزنم

مثلا:

مهمونی خاله لیلا

شروع دل درد بهار

شروع تاتی تاتی کردن سیما..‌مثلا گفتم

مهربون باشیم با هم...در حد یک توقف با ماشین واسه خانمی که با کالسکه از خیابون رد میشه...در حد یک لبخند زدن به بچه ای که مامانش دیر اومده دنبالش تو مدرسه...در حد دادن یک دستمال به خانمی که تو اتوبوس دنبال دستمال تو کیف اشه...مهربون باشیم در حد کوچک...ولی همین کوچک ها ایران رو زیبااا میکنه.

من دارم...دقیقا منو میبره توهمون روزا...

اما میخوام بسوزونمش چون دلم  نمیخواد آقامون(😷😷😷)بخونه خاطراتمو گفته دفترخاطراتتو پیدامیکنم میخونم

نمیدونی...بعدِ رفتنت چی شد!                                   حتی آسمون ابری شد                                          عشق جاودانه من 💙علی💙
من بچگی داشتم الانم روزام عین همن چی بنویسم توش

ینی هیچ اتفاق خاصی نمیفته واست؟ بچه؟ شوهر؟ مهمونی؟ یا هزار چیز دیگه من چیزای روزمره رو مینویسم

❤️خدایا من ایمان دارم به اینکه هرکه دلش هوایی تو شود تو هوایش را داری❤️

چه جالب!منم از 12 سالگی دفتر خاطرات داشتم و تا قبل دبیرستان خیلی برای نوشتن داخلش فعال بودم ولی متاسفانه خیلی تعداد دفترها زیاد شد بعد به جز یکی بقیه رو انداختم دور!البته الان پشیمونم چون واقعا قشنگ می نوشتم  

من خیلی اهل خاطره نویسی بودم از 13،14 سالگی تا 25-26ولی بعدش دیگه با ازدواج و بچه داری و سرکار رفتن انقدر سرم شلوغ شد که هر بارم نیت کردم خاطره هامو بنویسم نصفه ولش کردم .

خدایا هزار بار شکرت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز