نزدیک عروسی فهمیدم حدود هفت هشت هفتم بود 
مامانم بعد عروسی فهمید خب خیلی ناراحت شد ولی  از ترس اینکه چیزیم نشه چیزی نگفت ولی سر سنگین بود
دیگه خودمم شوکه بودم آخه رابطه خاصی نداشتیم
ولی دیگه کاری نمیشد کرد بچمو نمیتونستم بکشم که
خدا رو شکر لطف خدا بود واقعا، کاری نکردیم الان عشقم سیزده سالشه فداش بشم خانومی شده