2777
2789

شوهرش تعمیر کار بود که اومد خاستگاری...طبقه بالای خونه ی مادرشوهرشو آماده کردن تا زندگیشونو شروع کنن طبقه بالا نیاز به کابینت داشت اما گفت همون یه کابینت زمینی بسه بقیه وسایلامو میذارم کارتنش تو انباری هر وقت خونه خریدم باز میکنم چرا واسه خونه ی مادر شوهر کابینت درست کنم..پرده های کهنه ی مستاجر قبلی رو شست و آویزون کرد.نه ماه نامزد بودن به پیشنهاد دختره برای خرید جهیزیه و لباس عروسی رفتن یه شهر مرزی که همه چی ارزون تر باشه خیلی مختصر خیلی خرید کردن..یه دست مانتو شلوار..یه دست مجلسی..و همین...ازش پرسیدیم تو که اینقدر اقتصادی فکر میکنی چرا به بابات اینطور نیستی و همه چیزایی که بابات قرار بود بخره از گرونترین و لوکس ترین انتخاب کردی؟گفت من تک دخترم و الان بابام بهم نرسه کی دیگه میخواد برسه...به پیشنهاد دختره جشن عقد نگرفتن به خاطر هزینه های بالاش و یه عروسی بسیار مختصر...و رفتن سر زندگی...وقتی نوبت عیدی و یلدایی و افطارانه و... دادن خانواده ی دختر میشد  دختر نه خوراکی خواست نه گل و سنبل و شیرینی و...فقط طلا...یک سال نشده کلی طلا جمع کرد تمام پول تو جیبیاشو طلا خرید و خرید و خرید....شکسته و سکه و ....میگفت آخه من جمع نکنم برای شوهرم کی جمع کنه...تازه عروس بود اما نه ظاهر نو داشت نه چشم انداز شبیه نو عروس...شلوار تو خونه هاش زانو انداخته بود زانوهاش دو متر جلوتر از خودش راه میافتاد روسریاش اونقدر نخ کش و پیس و پت داشت که انگار مال صد سال پیش بود میگفت اتو میکنم نو میشن...اما..تی شرتاش دیگه رنگ به رو نداشتن شکم تی شرتا چنان جا انداخته بود که انگار از کار معدن به جا مونده ...یک سال بعد بچه دار شدن...به جز دو سه دست لباس چیزی به عنوان سیسمونی نخریدن و از باباش یه سرویس طلا به جاش گرفتن.شوهرش دلش میخواست ولیمه بدن برای تولد بچه شون اما دختر راضی نشد و کلی دعوا راه اندازی شد و...بالاخره مادر شوهرش با هزینه ی خودش و به قول خودش به خاطر آبروش یه ولیمه ی مختصر ترتیب داد و دعوتمون کرد..هرروز دو ساعت تو دستشویی کهنه میشست آخه راضی نشد پوشک آماده تهیه کنه میگفت میشه با پولش ۶ ماهه یه تیکه طلا خرید..‌.شوهرش میکفت من فقط چهار ساعت از روز خونه ام اونم بچه نگه میدارم که تو وقت کنی کهنه بشوری لا اقل اصل نجاستو از بین ببر بنداز کهنه شور میگفت واسه یه سال کهنه شور بخری که چی...نمیخواد با دست میشورم...تمام وقتش صرف بچه و حواشی اون میشد شوهرش یه بار گفت سر آستینات کلا ماسته چرا عوض نمیکنی گفت بچه ست دیگه غذاشو میخره منم کثیف میشم عوض کنم باز یه ربع دیگه همونه بعدم اینجا خونه ست کسی ام اینجا نیست مهمونی که نیستم بیا تو مهمونی تیپمو ببین چشات وا میمونه...یه مقدار از طلاها رو فروختن و یه مغازه تعمیر کاری خریدن ساعت ۱۰ بعد از شام به زور میفرستادش مغازه که بیشتر کار کنه تا برای زمستون اون سال بتونن پول بیشتری جمع کنن و خونه ی مد نظرشونو بخرن...زمستون اون سال خونه هه رو گرفتن...بعد از جابه جایی وسایل سنگین یه شب وقتی دختر داشت ریزه کاریای خونهی جدیدو انجام میداد میله ی یه وسیله ی دکوری از جاش در رفت دختر اون وسیله رو برداشت و رفت  از هم واشده بود دختر میخواست اونو بده مغازه شوهرش درستش کنه وقتی وارد مغازه شد دید شوهرش اونجا نیست از پله بالا رفت و به اندرونی که اونجا جای شام و ناهار خوردن پسره بود رفت اما شوهرشو تو بغل دختری دید که مدعی بود عاشقشه...دختر رویاهاشه...مشاور دادگاه طلاق به دختره گفت وقتی فقط مادر بودی هم برای بچت هم برای شوهرت فقط مادری کردی نتیجه ای جز این نمیتونست داشته باشه..مرد تعمیر کار و خانم جدیدش مغازه رو فروختن مهریه ی زنو دادن و تو خونه ی جدیدشون زندگی میکنن خانم جدیدشو امروز دیدم...حتی هیچ هنر پیشه ای به اون قشنگی لباس ست نمیکنه موقر راه نمیره و...گفتم بیام به شما بگم شاید تونست برای زندگی کسی مفید باشه.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیانت هیچ توجیهی نداره پسره اول زنشو طلاق میداد بعد میرفت سراغ زن دلخواهش

مرا ببر به زیر گنبد ❤️حسین❤️مرا ببر به آنجا که هرشب، شب آرزوهاست 🌷صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام🌷بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب  که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷خدایا خودت بساز تو بسازی قشنگتره

حالم از این زنهای بشدت ساده بهم میخوره هی جمع کن جمع کن جمع کن

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....

خیلیا اینطوری هستن.فقط اون بخش خیانت رو ندارن مادر منم همینطوره الان به التماس یه لباس نو میخره شلخته نیست ولی انقدر برای زندگیش زده که دیگه دلش به این چیزا خوش نمیشه‌ادم وقتی نداره چاره ای هم نداره درد اونجا میشه که داره دلش نمیخواد

از هرچیزی که خوشم نیاد و مطابق سلیقه و افکارم نباشه گزارش میزنم!حتی امضات،اسم کاربریت،اعتقاداتت،و اینکه حلیم رو نمک بخوری!                                        بله من یه نی نی سایتی اصیلم که دنیا باید بر وفق نظریات گرانبهام باشه😕                                

همين كه همه رو يه جا تعريف كردي مرسي😁💚

خواسته هایت راکه به خداگفتی به او اعتماد کن 👈که خدا جز خیر برایت نمیخواهد👉🌷الهی به رقیه🌷دخترم همه دنیامی👧🏻😍❤👩‍👧الهی هرکی منتظره خدا بزودی دلشو شاد کنه💚

خدایی دمت گررم 

باید معشوقه و همسر مرد بود نه مادر!!!!

یاد اون مثال افتادم که نی نی سایتیا یه مدت تاپیک می زدن با این عنوان ؛ زنی که خرج نداره ارج نداره 

متاسفانه الان دقیقا زن داداش من این برخوردها رو با داداشم داره و سر همین اخلاقش الان با همه ی با قهره 

خیلی ناراحتم براش و خدا کنه متوجه اشتباهش بشه 

خدا گریه ی مسافرو ندید/دل نَبست به هیچ کس و دل نبرید/آدما برای دوری از دیار .../جادّه رو برای غربت آفرید/جاّده اسم منو فریاد می زنه /می گه امروز ،روز دل بریدنه/کوله باری که پُر از خاطره هاست/روی شونه های لرزون منه                                           ((ایمان کسی واقعی باشه ، خدا بینشون عشق بوجود می یاره که با آرامش و تعهد تضمین میشه !!!))

مصداق زنی که خرج داره ارج داره شده این خاطرات شما نمیدونم والا چی بگم جمع نکنی میگن زن نبود بعد یه عمر زندگی هیچ ندارن جمع کنی باز اینجوری میشه واقعااااا من خودم به شخصه موندم کدوم درسته کدوم نادرست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792