سلام بچه ها
من خودم یه آدم شاد و اکتیوم که سعی میکنم همیشه تو زندگی انرژی مثبت داشته باشم و به بقیه منتقل کنم
حالا در نظر بگیرید با یه خونواده ای وصلت کردم که همه اعضای اون (بخصوص مادرشوهر و ۳تاخواهرشوهرا) بجز خودشون هیشکیو قبول ندارن،همه رو گناهکار و از راه به در میبینن،همش اخم و تخم دارن،با هیچ کس دقت کنید با هیچکس ارتباط نزدیکی ندارن ، تو حرفاشون فقط انرژی منفی حس میکنی و ....
و با تمام این اوصاف من بخاطر همسرم(که خداروشکر به شکل جهش یافته ای ۹۰ درصد اخلاقای خانوادشو به ارث نبرده)مجبورم با این خانواده هفته ای یکی دو بار معاشرت داشته باشم.حالا در نظر بگیرید هرموقع که از پیششون برمیگردیم من کاملا انرژی خودمو از دست میدم،تمام روحمو انرژی منفی میگیره و تا یکی دو روز اعصابم خرابه و به حرفا و تلخیاشون فکر میکنم
با همسرم هم نمیتونم خیلی راجب این موضوع صحبت کنم به ۲ دلیل:
یک اینکه خب بالاخره خانوادشن و با وجودی که میدونه همه حرفای من درسته خوشش نمیاد کسی از خانوادش بدگویی کنه
دو اینکه بخاط اینکه تو این خانواده بزرگ شده مثل من که از بیرون وارد این خونواده شدم عمق فاجعه رو درک نمیکنه و راحت از کنارشون میگذره چون عمریه به اخلاقاشون عادت کرده(البته اینم بگم بعضی وقتا پیش میاد کا حتی همسرم هم از رفتاراشون شوک میشه و باهاشون بحث میکنه)
حالا با توجه به اینکه باردارم خیلی ذهنم درگیره،از یه طرف نگرانم نکنه بچه من خدای نکرده یک ذره حتی به اونا و نوه هاشون شبیه بشه(چون نوه هاشون هم به تبع خودشون بچه های گستاخ و شروری هستن)
از یه طرفم دوس ندارم تو این معاشرتا روحیهم تحت تاثیر قرار بگیره و اینو به همسر و بچم منتقل کنم
لطفا لطفا لطفا راهنماییم کنید😥