2777
2789

یکی از اقوام نزدیک شوهرم(مرد) (خودشم متاهله)چند سال اول زندگیمونو باهامون حرف نزد و قهر بود چون فکر میکرد منم میتونه مطیع خودش کنه اونقدر تو خانواده نفوذ داشت و ازش میترسیدن که خود رای بودن من واسش شد کینه ی شتری و ....بعد چند سال به خواهش و توصیه دیگران و صلاح خودمون باز باهم دوست شدیم و رفت و آمد شروع شد اما حالا اونقدر بهم توجه میکنه اونقدر توجه میکنه که گاهی حتی فکر میکنم منظورش چیه از این همه توجه...گاهی ام میترسم خیلی میترسم که با این همه توجهش نکنه یه جور دیگه تو ذهنم بزرگش کنم و...(قابل گفتن نیست)...کمکم کنین...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اون فرد  پنجاه درصد قضیه ست 

پنجاه درصد  رابطه هم  شمایید  ک اگر  رفتار  سنجیده و متعادلی داشته باشید  ؛  ایشون  هم بعد از مدتی   از این تب و تاب میوفتن و  عادی میشن

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
مثلا توجهش در چ حده نظر همسرتون چیه ؟

همسر از برقراری مجدد ارتباطمون اونقدر خوشحاله که اصلا بهتره چیزی نگفت بهش...مثلا بهم پول میده اونم خیلی زیاد...برام غذای مورد علاقمو میخره...یا بهم نگاه محبت آمیز میکنه

همسر از برقراری مجدد ارتباطمون اونقدر خوشحاله که اصلا بهتره چیزی نگفت بهش...مثلا بهم پول میده اونم خ ...


غلط میکنه نگاه محبت امیز میکنه

نسبتش چیه باهات

I am a queen because I have a cute mad king
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز