ما به هم رسیدنمون خیلی داستان بود خیلی ها بعد ۵سال بکش بکش از یه جایی که اصلا قرار نبود به هم برسیم رسیدیم
شب اول مامانش گفت یه سکه 😂😂😂
منم همون جا جا خوردم باور کنید اخه چرا یه سکه چون ارزشش نداری خودشم هیچی نمیگفت داداشش تو گوشش گفت اگه شد یه سکه نشد میریم هیچی نگفت گفت بذار مامان حرف بزنه ولی باباش بهم گفت عمو تو چند تا میخوای هیچی نگفتم مامان بابامم هیچی نمیگفتن چون راضی نبودن 😂😂😂وای من اون وسط نمیدونستم بخندم یا گریه کنم
تنها کاری که کردم گفتم نظر خودت چیه اونم هیچی نگفت گفت هر چی خودشون بگن
بهد باز گفتم گفت تاریخ تولدت خوبه منم گفتم چی
ابجیش کقت داره مسخره میکنه منم هیچی نگفتم اصلا فقط دلم میخواست بکشمشون خلاصه این بزن اون بزن شد ۱۱۴ تا به نیت سوره های قران