2777
2789
عنوان

جدیدا خیلی به زندگیشون فک میکنم ..بیاید براتون داستان عاشقانه بگم

| مشاهده متن کامل بحث + 1178 بازدید | 69 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نازنین خیلی خودشو تنها و بی پناه میبینه در مقابل یه پدر بی رحم که میخواد دخترشو به زور شوهر بده اما آخر کار خودشو میکنه و نازنین رو پای سفره عقد میشونه بعد از عقد خبر ازدواج نازنین به گوش محمد میرسه 

             آهای تمومه زندگیم       بی تو تمومه زندگیم     

محمد اما باور نمیکنه زنگ میزنه به مادرش و مادرش میگه اره با یه پسر با این شرایط ازدواج کرده  فک کنم محمد تا مرز جونو میرسه با این حرف و در اولین فرصت به شهر خودشون برمیگرده و زمین و زمان رو بهم میدوزه اصلا باورش نمیشه که نازنین اولین عشق زندگیش با کس دیگه ازدواج کرده باشه و دیگه مال اون نباشه اصلا براش قابل هضم نیست که نازنین چطور قبول کرده 

امااااا مادرش حرفی درمورد تلفن خواهرش و حرفایی که درو بدل شده نمیزنه

             آهای تمومه زندگیم       بی تو تمومه زندگیم     

محمد برمیگرده دانشگاه 

من خبر ندارم که اولین دیدار بعد از ازدواج نازنین محمد چه برخوردی داشت تا حالا هم نپرسیدم اما محمد مدرکش رو گرفت و یکسال بعد با دختری از فامیل پدرش ازدواج کرد از سر لحبازی البته 

نازنین هم با همون پسر ازدواج کرد تقریبا بعد از یکسال یه دختر به دنیا آورد اما همسرش اصلا مرد خوبی نبود 

             آهای تمومه زندگیم       بی تو تمومه زندگیم     

نازنین رو کتک میزد نمیزاشت بیرون بره کسی رو خونه ش راه نمیداد و تنبیه های وحشتناکی برای نازنین داشت نازنین تا ۶ ساگلی دخترش دوام آورد اما دیگه طاقت نیاورد و یه شب بعد از کتک حسابی که از همسرش خورد با سر و شکلی افتضاح و ترحم انگیز به کلانتری پناه برد و روز بعدش درخواست طلاق داد 

             آهای تمومه زندگیم       بی تو تمومه زندگیم     
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز