بیشتر براش غذا درست کن که هم خودت و شوهرت وهم مادرش ازش بخوره
اول برای رضای خدا
بعدش به خاطر شوهرت که تو چشم باشی.و ببینه به فکر شکم مادرشی😅
بعدشم دوستان گفتن دیگه رفت و آمد رو به حداقل برسون که خودش رو واست لوس نکنه
حالا اگه لباسشویی داری میتونی لباساشم بیاری گاهی بشوری در همین حد دیگه نه بیشتر
حالا میخواد دوماه بخوابه یا دوسال
عزیزم من این کارا رو وقتی میرفتم خونه مادرشوهرم انجام میدادم بعدش گفتن کار نمیکنی و پسرشونو انداختن به جونم که کبودم کرد
مشاور بهم گفت مقصر خودت بودی که اینقد کار کردی که شد وظیفه
الان هم مثل قبل باش.جلو شوهرت کاراشو بکن.کارایی که تو دیده بکن
برو کلاسی چیزی ثبت نام کن
چه ادمایی پیدا میشن.طلبکاران
فقط سخت نگیر که بیشتر خودت اذیت میشی تا ۱۰-۱۵ روز نوبتی برید
بعدش ۱۰ روز تو هرچی پختی به اونم بده کارای خونشم یه دستی بکش بعدش خوب میشه
منم تو اینجور مواقع خیلی سخت میگیرم از چند وقت قبلش ترس و عصبانیت به جونم میفته
اما بعدش که همه چی تموم میشه میبینم واقعا اونقدرام سخت نبوده
بالاخره میگذره
واقعا از اول اشتباه کردم ک رو دادم نامزد بودم تا میرفتم خونشون فقط ازم کار میکشید ک این کارو کن من چقدر احمق بودم ک ب خاطر شوهرم همش انجام میدادم و توقعشونو زیاد کردم کاش اون موقع یکی راهنماییم میکرد نمیدونی ک چقدر از دستشون خسته شدم گاهی وقتا دلم میخواد برم پیش مشاوره هر روزم پیش شوهرم درد و دل میکنم ک اینکارو کردن و...اونم همش میگه ب خاطر من تحمل کن 😔😔
من پدرشوهرم قراره بره عمل الان نزدیک دوساله زمستون میگه بهار میرم
بهار میگه زمستون میرم
خداروشکر امسالم رفع شد موند تا پاییز تا اون موقع خدا کنه حامله بشم وگرنه باید ۱۰ روز بریم خونش مهموونداری کنیم
سر عمل مادرشوهرمم عقد بودم رفتم یه هفته کمک کردم
خواهر شوهرمم عمل کرد دو روز رفتم
چاره چیه 😞
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
