من وقتی تازه بابامو از دست داده بودم خیلی ناامید بودم و حالم بد بود قرصای ارام بخش سنگین هم مصرف میکردم
گفتن چون مامانبزرگم هنوز زندس و وارث بابامه سریعتر همه چیو به نام بزنیم تا جزو میراث اون نشه
بعدم رفتیم وکالت دادیم به زن بابام
من تو همون دفترخونه هم تو ذهنم بود که میتونن از خونه بیرونت کنن ها، ولی بازم گفتم اشکال نداره خود بابام که نیست خونش هم نباشه
الان فقط یه ماشین به نام منه
همه جیو زدن به اسم زن بابام که من حتی وارث اونم نیستم
حقوق بابامو ازم گرفتن بیممو هم قطع کردن با نفرستادن مدارو من واسه بیمه، خودم مدارکمو اماده کردم تحویل دادما ولی ازش برداشتن تا حقوق ۳ قسمت نشه
یه خواهر کوچیکتر هم دارم که دختر خود زن بابامه
تو تاپیکای قبلیم هست