امشب عقد صمیمی ترین دوستم بود شوهر عوضیم یه کاری کرد که نرم جشن عقدش به خدا خسته شدم همه طلاهامو فروختم وقتی مشکل داشت تا چند سال ماشین نداشت با بدبختی میرفتیم خونه مادرم اینا که تو یه شهر دیگه هستن الان به من میگه پولکی
اونقدر اذیتم کرد اونقدر چرت و پرت گفت گفتم باشه ببخشید من نمیرم عقدش تو رو خدا بیاین بگین چه رفتاری داشته باشم
خب دلیلش چی بود که نزاره
چرا گفت پولکی
فقط طلاق
چرا بهت گفت پولکی حالا؟؟؟؟؟😟
چرا نمیذاره
الان ۴ساله ازدواج کردم همه طلاهامو فروختم وقتی کم اوورد الانم هیچ طلایی ندارم اما بازم ازم طلبکاره
کل زندگیت رو تو دو تا جمله گفتی!!
چجوری کمک کنیم الان؟
خب بگه پولکی. کیه که پول نخواد😀 خوش بگذرون باهاش باوا. بگو بیا بریم عقد میخوام ببینن تو از داماد سر تری. یه جوری راضیش میکردی سخت نگیر بهش خانم پولکی 😜
بابا طلا و ماشین و ول کن چرا نذاشت بری
امروز گفت پول نقد داری توی خونه من دیگه نرم از عابر بانک پول بگیریم برای هدیه جشن عقد گفتم آره گفت برو کارتتو بیار بزنم به کارتت گفتم شماره کارتم توی گوشیت هست داد کشید تو تنبلیت میاد پاشی کارتتو بیاری از بس تنبلی
گفتم چه ربطی داره بعدا بازم با عصبانیت برگشت گفت اصلا خودت ببر هدیه من پول نمیدم گفتم یعنی چی هرچی میشه میگی خودت مگه من چقدر پول دارم رفتم کارتمو اووردم برگشته میگه آهان گفتم خودت پولو ببر چطور عین فنر رفتی کارتتو اوردی
گفتم درست صحبت کنم بعد قبل عید ۲میلیون از من پول قرض گرفت برگشته میگه این ۲۰۰تومنو میزنم به حساب اون حسابمون یعنی من باید ۱میلیون هشتصد تومن دیگه بعدا به تو بدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
