حالا شوهر اين دوستم ديگه در اون حد نبود اذيتاش ولي خب ميرفت با دوستاش بيرون 10 شب برميگشت ... خونه ...
شوهره من صبح میره دوسه نصفه شب میاد یه ماشین داره با یه خونه متاسفانه ماشینشم به نامش نیس دستم به جایی بند نیست از هیچ طریق نمیتونم آدمش کنم واقا درمونده شدم ....... یه دنیا ممنون از همدردیتون خدا انشالله به زندگیت خوشی بده