سلام عقد کرده ام و ماه دیگه عروسیم هستش خانواده همسرم وضع مالی خیلی خوبی دارن و هیچ کمکی به همسرم نکردن،برای همسرم به خاطرش از خیر خیلی چیزها گذشتم در این حد که یخچال استوک خرید لباسشویی بانه گاز از خونه مادرش اینا اورد تی وی هم بانه فرش قرار بود بخره یه دونه که من چون دستش خالی بود اون یه دونه هم از پس انداز خوذم خریدم گفتم اشکال نداره ولی مادرم نفهمه یک سال عقد هستم هیچ خرجی ازش نگرفتم قرار بود سر عروسی سرویس طلا بخرن که الان خیلی راحت گفتن گرون شده بدل بخر به خاطر شوهرم قبول کردم تو این مدت عقد بودم برام اندازه یه برنج کادو نخریدن نه طلایی نه عیدی نه هیچی گفتن رسم نداریم بگذریم ،حالا شوهرم کم اورده بازم از حانوادش هیچ توقعی نداره اومده به من میگه طلاهایی که خانوادم برام خریدنو بفروشم بدم بهش بعد عروسی از کادوهای عروسی بهم برگردونه ،منم خب ناراحت شدم ته دلم لرزید به بخت خودم شک کردم به خدا قسم از خودم نمیگم حرف بقیه هستش از نظر شخصیت و ظاهر و خانواده هیچی کم ندارم ،بگذریم یه خرده قیافم رفت تو هم سریع شوهرم با عصبانیت گفت تو خودت باید میومدی میگفتی بیا اینارو ببر بفروش منو تو نداریم حالا که من کفتم با اکراه قبول میکنی واقعا که کاملا حق به جانب شما جای من بودین ناراحت نمیشدین؟آیا فکر نمیکنین لطف همیشگی من حق مسلم شده؟ اگه خانوادم بفهمن حتی اجازه نمیدن عروسی کنم،احساس میکنم خیلی خرد شدم دم عروسی نه تنها برام هیییچ کاری نکردن طلبکارم هست تازه میگه باید طلاهامم بفروشم به خاطرش،چی بگم بهش؟چجور برخورد کنم که انقدر پرتوقع نباشن از من؟من همش میخوام نشون بدم که خانواده دارم خانومم اما مثل اینکه اشتباه کردم نظر شمام اینه شوهرم پرو شده؟
عزیزم عروسی رو بنداز عقب خب! ینی چی ک از خانوادش قرض نگیره بیاد خون تو رو توی شیشه کنه؟ فردا هم میگه برو ارثت رو از پدرت بگیر بیار و برو سر کار حقوقتو بیار و از این حرفا
استارتر عزیز شما الان نگران مهمونی و حرف مردم هستی کاربرا نگران آینده شما با این وصف که شما گفتید در آینده نباید هیچ انتظاری از همسرتون داشته باشی و جوابشون این خواهد بود همین که هست. بنظرم حتما باخانوادتون در میون بگذارین. چون مسلما اونها هم راضی نیستند طلایی که بعنوان هدیه برای شما گرفتند بخاطر بی مسئولیتی همسر و دست به جیب نبودن خانوادش فروخته بشه شما حداقل اینرو به وجدانتون و خانوادتون بدهکارید.
پرو که شده واقعا اما خودمم موندم که جبران میکنه یا نه پروتر میشه چون اصلا معلوم نمیکنه
شوهرمن اول ازدواج گفت دستم خالیه مامانم گفت خونه با ما. اجاره خونه رو ینی. طلاهم ک نخریدن. جشنم ک نگرفتن. گفتم فقط آدم باشه. اذیت نکنه. حالا پررو میگم بریم لباس بخر میگ نه بریم خونه مامانت اون واسم بخره. الان نصف خرج زندگیمو خودم دارم میدم بجای اینک پس انداز کنم دیگ کم آوردم بعد پررو میگ برم سرکار. تا کلا دیگ همون خوراکی واس یخچال میخره رو هم دیگ نخره. بچه هم ک آفا فعلا نمیخاد. منک میخام ازش جدا شم و یادم هست واس همه عمرم. هرکی منو بخاد از اول درست بخاد اگرم نخاست بره ب درک. پررو میگ همه الان همینن شوهر کمه. گفتم شوهری ک تو باشی میخام صد سال سیاه نباشی. والا.
یعنی مامان و باباتون قبول کردن سرویس بدل بخرید یا پنهان کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کوچک شدن نداره وقتی هیچ عیدی هدیه ندادن! یه سرویس ظریف چیزی نمیشه
خواهش میکنم برای سلامتی نی نی من و بارداری خوبم یه دونه صلوات بفرستید. اونایی که سقط داشتن میدونن چه استرسی دارم . چقدر دل نگرانم. الهی همه منتظرای نی نی زودتر دامنشون سبز بشه. ربِّ لا تَذَرنی فرداً وَ أَنتَ خیرُ الوارِثین.