الان دقیقا به این نقطه رسیدم که الان چند روزی مادرشوهرش نیست اما شوهرم اون آدم امن زندگیم نیست
دست به زن که داره. یعنی میگه سر هر خطایی مقصرم باشی میزنم با زدن میخاد. کارو پیش ببره اعصبانی سریع قاطی میکنه اهل کار نیست قبلا بود ولی الان اینطوری شده عقیده های قدیمی داره 10 تفاوت سنی داریم کلا باهاش آرامش ندارم شوهر اگر خوب باشه پیش مادر شوهرم آدم تحمل میکنه من الان چند روزی هست تنهام با شوهرم اما اصلا دوسش ندارم خانوادم میگفتن به دردت نمیخوره متوجه نمیشدم ولی الان میفهمم این آدم روانی شده یعنی بر خلاف میلش باشی روانی میشه