سلام دوستان من 3 سال نامزدم تک دختر و خواهر ندارم ک باهاش دردو دل کنم ترخدا کمکم کنید.من با فامیل دور مادرم نامزدم.امسال قراره ازدواج کنیم بریم خونه ای ک قبلا خونه پدرشوهرم بودو نامزدم با سرمایه خودش3 طبقه ساخت.طبقه اول برا پدرشوهر و زنش . مادر شوهرم فوت کرده 5 سالی میشه.طبقه دوم برادرشوهرم ک مجرده و نقش خواهر شوهرو داره حسود و تیکه بنداز .یه برادر دیگه هم داره ک ازدواج کرده و جاری دارم ک از وقتی من نامزد گردم قهر کرده بااینا و حتی من .طبقه سوم و مغازه هم مال ما شده چون سرمایه از ما بود. ی خونه کلنگی هم دارن ک برا اون یکی برادر شوهر و خواهر شوهرم .نامزدم دوتا ماشین داشت یکی رو برای خونه فروختیم یکی هم داده پدرشوهرم کار کنه.اینم بگم ک پول ماشین پدر شوهرم 2 سومشو نامزد من داده بقیشو برادر شوهرمجرد .اولش قبول کردم برم چون فامیل بودیم و دوسشون داشتم.ولی تو این 3 سال ی جوری رفتار کردن ک پشیمونم از کارم. بهمون ماشین نمیدن در حالی ک نامزدیم باید بیشتر هوامونو داشته باشن.جایی میریم باید اوناروهم ببریم چون ناراحت میشن و بعد سفر سرد برخورد میکنن و نامادری شام سرد میزاره جلومون ک تلافی کنه.پدرشوهرم جواب سلام و خدافظیمونو نمیده اگ نبریم با خودمون.برادرشوهرم ماشین نمیده میگه برین زود بیاین.خلاصه خیلی چیزای دیگه ک اینجا نمیشه تایپ کرد.ولی جاریم ک همش باهاشون قهر میکنه دوسش دارن البته بگم میترسن دوباره قهر کنه و عروسیمون نیاد. بیاد میرن استقبال.میگن بریم پیشش بشینیم ناراحت میشه.و منو تنها میزارن.وقتی میرن بدرقه میکنن تا پایین و وقتی اونا میرن سفر کسی انتظار نداره اینارو ببرن ناراحت نمیشن.حسودی نمیکنم از این ناراحت میشم ک قدر خوبیامو نمیفهمن همه کاراشونو من میکنم سفره پهن کن جمع کن ظرفارو تنهایی بشور و.... .اون میاد مثل مهمون مانتوشم در نمیاره دست به سیاه سفیدم نمیزنه و با احترام میره .ولی من ک نامزدم هیچکدوم ندیدم.برادر شوهر مجردم وقتی میرم جواب سلام و خدافظیمو نمیده و با اون یکی جاریم عالی رفتار میکنه.الان پشیمونم میگم چ اشتباه بزرگی گردم.فردا بخواد زن بگیره چی میشه تو ی شاختمون.الالن نامزدم این برخورد دارن فردا چکار میکنن االا بنظرتون چگار کنم.برم تو اون ساختمون یا خونه و مغازه رو بفروشیم جدا شیم؟البته مطمیئنم نمیزارن بفروشیم میگن با غریبه نمیتونیم زندگی کنیم.بعضی وقتام مخوام اجاره بدیم برم خودم اجاره.ولی دلم برا نامزدم میسوزه ک با اون همه زحمت خونه رو ساخته بقیه بشینن ما بریم اجاره.....اینم بگم نامزدم خیلی خوبه پشت منه.
من که خانواده شوهرم خوبن نسبتا و توقع آنچنانی ندارن، میگم زندگی با خانواده شوهر اشتباهه...شما چه جوری میخوای بری اونجا زندگی کنی نمیدونم.
از اول زیادی رو دادی بهشون، الان یواش یواش رابطه ات رو کم کن.
عزيزم وقتي نامزدت پشتته اصلا شك نكن و تو اين سه سال به مشكل خاصي بر نخوردي با خوده نامزدت برو خودت زندگيتو كن اما ديگه بعد عروسيت خيلي باهاشون راحت نشو كه نميدونم بشوري و بسابي بذار از توام انتظار نداشته باشن عزيزم مهم اينه كه كنار شوهرت باهم خوش باشيد و اون حمايتت كنه
اشتباه بزرگ نامزدت این بوده که سرمایه زندگیش رو اینجوری خرج کرده.و اشتباه محض بری باهاشون زندگی کنی چون چیزی به جز اعصاب خوردی برات نمیمونه.
به نظر تا عروسی دندون رو جیگر بزار بعد عروسی محل سگم نده نثل خودشون باش ... مادرناتنی شوهر کیلو چنده والا با مادرشوهر خودمون نمیسازیم چه برسه مادر ناتنیییییی...
اول اومدم بگم چون ننه شوهرت قلابیه مشکلی نیست ولی بعدا دیدم نمیشه اینو گفت زندگی تو یه کانکش از پیشه خانواده شوهر بودن بهتره
اون همه سختی کشیدید سرمایه گذاشتید که اخرش هیچی به هیچی ...
اگه شغل همسرت تو همون مغازس همونجا باش ولی نه اگه تونستید بفروشید جای دیگه خونه بخرید انجام بدید ...
چرا از همه چیز فرار میکنید شما باید اونا رو اذیت کنید وگرنه برادرشوهر کیه که به خاطرش بخوام برم جای دیگه 😐... یا مادر ناتنی بی محلی کن اصلا نرو که بخواد غذا سرد یا گرم بزاره ... والا من خونه مادرناتنی اگه میرفتم یه درصدم کار نمیکردم اگه کاری هم میکردم از رو احترام به بزرگتر بود نه که بخوان بگن چه عروس بدی ... والا مادرشوهر خودم دو سه روز پشت هم اینجا بود دیشبم از ساعت هفت اومدن طبقه بالا خونه ما کار داشتن اینجا بود بعد پدرشوهرم رفتنی نرفت موند اینجا منم حامله بودم اصلا حال غذا درست کردن نداشتم برا خودم چه برسه مادرشوهر اصلا اهمیت ندادم چون دعوتش نکرده بودم یکم موند دید خبری نیست یه بالشت گذاشت دراز کشید یکم خودش رو گرفت همسرمم از سرکار اومد نون و پنیر و غذای که از ظهر مونده بود رو خوردیم اونم یه لقمه کنار ما حالا میخواد خوشحال باشه یا ناراحت برا من مهم نیست من کار خودم رو کردم بخوادم گلگی کنه به همسرم یه کلمه بیشتر نمیگم اگه برا شکم و خوردن میاد اینجا خونه خودش بمونه ساعت نه شب به من نگفته میاد میمونه توقعم داره ...
البته هر کی نظر خودش رو داره
بااجازه استاتر
متنتو نخوندم
ولي اومدم يچيزي بهت بگم
من چند ماه با خانواده شوهرم تو يه ساختموو زندگي كردم اوايل ازدواجم كه خونمون هنوز نيمه ساخته بود
اين مدت حتي به افراد كوچيكتر از خودمم گفتم شما احترام گذاشتم هر حرفيو به دل نگرفتم چه متلك بود چه نبود مودب جواب دادم معرفت به خرج دادم توو كار كردن و كمك كردن بهشون كم نذاشتم
و....
و الان نتيجش اينجوريه كه تا حالا نشده اسم منو خالي بدون پسوند پيشوند صدا بزنن
هنوز به من ميگن شما هنوز من شما خطابشون ميكنم
بدون هيچ مشكلي
و حرفم اينه شما اگه مودب با معرفت عاقل و دانا باشي حتي بدي هارو هم ميتوني كنار بزني و بدون مشكل زندگي كني
تجربمو بهت گفتم اميدوارم خوشبخت و موفق باشي❤️
راست میگی فاطی عزیزم همه سرمایمونو گذاشتیم اونجا چ سختیا ک بخاطر اون خونه نکشیدیم سعی کردیم کناف و کابینت و همه چیزو طبق سلیقمون درست کنیم ولی وقتی فکر میکنم دیگ نرم اونجا خیلی ناراحت میشم با آرزو درست کردیم اونجارو.ولی نمخوام حرمتا بیشتر از این شکسته بشه.
