من مرکز بهداشت کارمیکنم رشته و شهرو نمیگم که اشنا درنیام...پزشک فوق االعاده متشخصی داریم که تاحالا ادمی با وجدان کاری مثل ایشون و سطح علم بالا ندیده بودم...منم کلا شخصیتیدارم که کلا با اقایون گرم نمیگیرم و کلا با دوتا از اقایون تو محیط کارم راحتم که سنشونم بالاست و خیلی جای پدری اقان اصلا مخصوصا که بفهمم نگاهبدی دارن ولی عوضش باهمکارای خانمخیلی صمیمیم و کلی دوسم دارن و کلا بقول خودشون بمب انرژیشونم..خلاصه اینکه یمدتیه مدام حس میکنم دکتر حواسش بمنه بااینکه ازدواج کرده و خیلمم خانوم محترمی داره و خیلیم دوسش داره و کاملا مشهوده..اما کارایی میکنه گاهی که حتی همکارامم بهم میگن مثلا
اه چقدر مردای سبک و بی جنبه ای داریم تو ایران. اخه این فرهنگیه. حالم از این زندگی به هم میخوره. هیچیمون درست نیست. محل کار مگه جای هرزگیه. عزیزم خیلی مواظب خودت باش این یارو با ادا و اطوارش ابروتو تو محل کارت نبره. اصلا باهاش گرم نگیر.
اگر از آسمان باران آزادی می بارید. بعضی بردگان را می دیدم که با خود چتر حمل می کنند. افلاطون
بانمک بودن با بیشعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بیادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوتها را درک نکردیم!
مثلا وسط بیمارددیدنش صدام میکنه و مثلا میگه خانوم فلانی خوبی؟یا صداتون نمیومد(چن من کلا خیلی با بچه های کوچولی که میان حرف میزنم یا باهمکارخانومم حرف میزنم میخندونمش یا میخندم)یا مثلا میگه برات ازین شیرینا اوردم برات..یا یهو میگه قهوه دوست داری؟اگه داری فردا یه فلاکس بیارم...یا توی روز چندبار میا تو اتاقمون و وقتایی که مرخصیم همکارا تاحالا چندبار گفتن که خانم فلانی نیستی دکترم زود میره خونه..یا دکتر هم میره اتاق فلانیاا..بعد دکترم باخنده میگه میرم فلانی(فامیلیم)منو مسخره کنه و بخنده و برم...همیشه همکارام میگن مامیشناسیمت وگرنه فک میکردیم دکترعاشقته ..یا میگن نمیدونیم چرا دکتر همش دور و بر اتاق فلانیاست اینهمه بقیه چهل قلم ارایش و ناز و ادا دارن دکتر نگاهشونم نمیکنه شماکه سرت توکار خودته همش دوست داره دکترتواتاق شما باشه...
اسی جون خودتم که متاهلی؟؟چطور به خودت اجازه میدی همچین حرفی رو به زبون بیاری؟؟حالا هرچه قدر هم دکتره بهت توجه کنه اصلا نباید یه لحظه فکرشو میکردی که اررررره دکتر بهم نظر داره.بنظرم اصلا هم دکتر متشخصی نیست،برعکس خیلی هم هرزه است که هم متاهله هم به خانم متاهل نظر داره
اگه این فکرا تو ذهن ات و نمیتونی از ذهنت خارج کنی بهتره محل کارت و عوض کنی
بانمک بودن با بیشعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بیادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوتها را درک نکردیم!
اسی جون خودتم که متاهلی؟؟چطور به خودت اجازه میدی همچین حرفی رو به زبون بیاری؟؟حالا هرچه قدر هم دکتره ...
عزیزدلم اینجا برای این مینویسم که قضاوت نشم مثل جایی که ادم راحت حرفسشو بزنه...ازبقیه راهنمایی بگیره وگرنه خدایی نکرده نه من قراره ازراه بدر بشم نه بخام گولی بزنم یا بخام دلی ببرم ازکسی عزیزم وگرنه چراباید بیام اینجا اینارو بگم
عزیزدلم اینجا برای این مینویسم که قضاوت نشم مثل جایی که ادم راحت حرفسشو بزنه...ازبقیه راهنمایی بگیره ...
شما سعی کن بهش بی محلی کنی یا رفتارت و نسبت به اون کنترل کنی و کمتر کنی به حرف های دور و بری هام اهمیتی نده
بانمک بودن با بیشعور بودن فرق داره ...رُک بودن با بیادبی فرق داره، اجتماعی بودن با پررویی و چَتر بودن فرق داره،زرنگ بودن با "سر دیگران کلاه گذاشتن" فرق داره ....و مشکلات ما دقیقا از آنجایی شروع شد که این تفاوتها را درک نکردیم!
هرجورراحتین...شماهیچی ازمن نمیدونین منم اگه دنبال توجه بودم یا عشوه گری کرده بودم یا چیزی احمق نبودم بیام اینجابنویسم که حرف بشنوم..صرفادردودل دوستانه است بازم هرجورراحتین خداخیرتون بده