سلام بچه ها باردارم و توشهری دور از خونوادم زندگی میکنم،تازه شش ماهه عروسی کردیم اوایل نمیدونم شاید سرخوش بودم میگفتم هرجا شوهرم هست و باهاش خوش هستم زندگی میکنم،الان خیلی حساس شدم بخاطر هورمون ها....همش تو تنهایی گریه میکنم ی فیلم میبینم گریه مبکنم دوس دارم کنار خونوادم باشم،الانم یهو یاد سفره افطار افتادم ک دور هم بودیم باخواهرا...خیلی حس بدیه همش ب شوهرم میگم اگه دختردار شدیم هیچوقت راه دور نمیزارم بره،چیکار کنم اروم بشم؟؟کیا مثل من بودن؟
برای سلامتی و تعجیل ظهور آقامون...حضرت عشق.... مهدی فاطمه صلوات.....شمایی که میخونی..🤨 تویی که دعات میگیره و ما خونه خریدیم از دعای خیرت،واسه سلامتی پسرم هم دعا کن😔
من از تو غریبترم، یه کشور دیگه فرسنگها دور از خانوادم
ولی همش میگم من میتونم و از پسش بر میام مثل دفعه قبل
ایران به خاک خسته تو سوگند،به بغض خفته دماوند😞که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند😞ایران اگر دل ترا شکستند،تو را به بند کینه بستند😞چه عاشقان بی نشانی که پای درد تو نشستند😞 😞😞😞😞😞😞ایران به شوق زندگی، در مرگ روئین تن شده😞مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده😞ایران پر است از عاشقان، این گنج های بیشمار😞مرزیست پر گوهر ولی، با رنج های بیشمار😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢حس ششم!!!!😷😷😷😷😷😷😷😷غیرت!!!!😷😷😷😷😷😷😷😷جن!!!!😷😷😷😷😷😷😷مرد خاله زنک!!!!😷😷😷😷😷😷😷😷😷😷دختر بچه شوهر کرده!!!!!😷😷😷😷😷😷😷مرد بچه باز!!!!😷😷😷😷😷😷😷😷رل 😷😷😷😷😷😷😷😷کراش😷😷😷😷😷😷😷کرونا!!!!!😷😷😷😷😷