الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
میدونین مثلا مادرشوهرم واسش اش ترش درست میکنه هی میگه ویارکرده هی بعد زایمان اب جوجه محلی و کاچی ....میده میگه بچم تقویت بشه واسه من این کارارو نمیکنه مامانمم که کلا راحته
منم هشت ماهه باردار بودم زن داداشم باردار شد بنظرم کمی صبر میکرد بهتر بود دو تا بچه کوچیک تو خانواده زیاد جالب نیست زن داداش کوچیکم که باردار شد بازم این زن داداشم بچه دوم باردار شد کلا فازش و نمیدونیم اینبار با فاصله یک ماه .....یه کم سخته بچه ها زیادی مقایسه میشن. ولی این بحث که میگید مادرش بهش میرسه و این حرفا به خودش مربوطه گلم وظیفه مادر شوهر نیست به عروس برسه اگر برسه لطف کرده این وظیفه بعهده مادر شماست .خواهر شوهرتون این حق داره که مادرش بهش رسیدگی کنی هر چقدر که دوست داره .موفق باشید
وزن اولیه ۱۱۱.۶۰۰ 🤕😮💨😬 وزن هدف ۶۰ کیلو😍🥰 😎😎من می تونم💪💪💪💪 فرودین ۱۴۰۳ ،،، ۹۸ کیلو خرداد ۱۴۰۳،،، ۹۱ کیلو ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ،،،،، ۸۷ کیلو اول آذر ۸۰ کاش این مردم میفهمیدند حالی که پریشان است آرامش میخواهد نه سرزنش😒😔 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمنگران فردایت نباش _خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست._ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند ! _ اعتماد کن به خدایی اش ...
اه اه چقد بدم میاد انگار فقط اینا باردارن من ک سه ماهمه هیچشکی اصلا متوجه هم نشده از بس ک عادیم مثل ...
عزیزم خب بدن با بدن فرق داره.خواهره من تا ۴ ماهگیش یکسره حالش بهم میخورد.یک وعده غذا نمیتونس بخوره.همش غصه میخورد چون همش داشت لاغرمیشد.اینا ادا نیس.بعضیا بدنشون این مدله.قرار نیس همه مث هم باشن که.یا چون شما اونجور بودی همه اونجورباشن.
ای بابا منم پنجم تموم شد و ی جورایی غافلگیر شدیم همه میدونستن هنوز بچه نمیخوایم البته الان عاشقشما. بعد جاریم بعد سه سال تلاش و دوا دکتر حامله شده اون دوماهش تازه تموم شده. حالا من ک اولین نوه ی خانواده رو دارم میارم سه چارماه اول همش لکه بینی داشتم جفتم پایین بود دکتر گفته بود استراحت. ولی جاریم هیچ مشکلی نداره. بعد همش خودشو میزنخ ب تهوع و مریضی من باید با این شکمم براش رسیدگی کنم. منم ب شوهرم گفتم تا وقتی حامله ایم جایی ک اون هس نمیام چون نمیتونم ازش پذیرایی کنم
من باید قوی باشم ، مثل پرنده ای که باید پرواز کند ، مثل بارانی که باید ببارد ، مثل خورشیدی که باید بتابد ، مثل چشمه ای که باید بجوشد ، من باید قوی باشم و این باید یعنی انتخاب دیگری به جز قوی بودن و ادامه دادن ندارم🥺🥺🥺 امضای قبلی رو حیفم اومد پاک کنم🤭🤭👈👈👈صبور باش ... هم حکمت را میفهمی...هم قسمت را میچشی... هم معجره را میبینی....😊خاطره زایمان من😊