دختر من فوقالعاده بابایی و به شدت حساس رو پدرش دیروز سیزده بدر شوهرم و دخترم مشغول بازی بودن باهم جاریم به شوهرم میگه این قدر که دخترت تورو دوست داره تو چی دخترت رو بیشتر دوست داری یا زنت رو اونم شوهرم هم چون خواسته دل دخترم نشکنه و یا شاید هم حرف دلش واقعا همین بوده بدون هیچ سیاستی میگه نه دخترم رو بیشتر دوست دارم بعد از ۴ یا ۵ ساعت که همه دور هم نشسته بودیم جاریم تو جمع گفت حالا به خانمت بگم چی پشت سرش گفتی بعد با موذی گری گفت که شوهرت ظهری گفته که دخترش رو از تو بیشتر دوست داره این جاری فامیل شوهرم هم هست و من تو جمع غریب هستم فوقالعاده خودش رو خوب نشون میده و همه میگن خوش قلب و مهربون ولی به موقع اش هم با سیاست موذی گری خودش رو میکنه و باعث دلخوری من میشه من به شوهرم میگه چرا باید حرف تورو توی جمع به من بگه و منو بهم بریزه از دیروز تا حالا همش بحث داریم شما هم از موذی گری های فامیل شوهر و راهکار هاتون بگید مخصوصا اونایی که خودشون رو خوب و مهربون نشون میدن الکی ولی دنبال مارموز بازی هستن و با خنده و مهربونی نیش و کنایه می زنن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
والا من با اینکه شوهرم نداشت بخره مادرم هم فقیره نداره ولی رو به برادری ننداختم با بدب ...
خب اینم داداشش کاسه داغ تر ازآش شده حالا ایکاش ارزش داشت شوهرش با برادرزناش دعوا کرده یسری فحش های ناموسی هم تواون دعوا داده به ماها بعد این برادرشوهر احمق من میخاد ما برا بچه همون آدم سیسمونی بخریم! این دیگه نوبره
وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰ من میتونمممممم😍😍
جاری منم خیلی بی اصل و نصب و بی ذات،جلو همه بگو بخند مهربون خووووب خوش رفتار،ولی وقتی مادر شوهرم مریض اجازه نمیده پسرش بره عیادتش یا به مادرش سر بزنه،اون یکی برادر شوهرمم ی بند میچسبه بهش هر جا میرن دعوتش میکنه هر چی برا شوهرش میخره برا برادر شوهرمم میخره،همین کاراش و سیاست هاش باعث مشکل زناشویی بین برادر شوهر وسطیم و زنش شده...هر چقدم زنش میگه این موذی فلان بیسار گوش نمیده میگه اون مهربون تو حسودی