خواهرم خیلی اذیتم میکنه ۱۳ سال از من بزرگتره هفته قبلی رفتیم سر بزنیم خونه اش به بچش تازه دنیا اومده بعد رسیدیم در خونه دیدیم صدا جیغ و داد میاد رفتم داخل دیدم از دهن بچه کف زده بیرون شوهرم گفت سریع بیارش ببریمش بیمارستان بردیمش رسیدیم اورژانس بستریش کردن گفتن تشنج کرده باید زودتر میاوردیدش خواهر اشغالمم داد و هوار سر شوهرم که تو یواش ماشین روندی بچم اینجوری شده از اون لحظه قطع ارتباط کردم باهاش خیلی عوضیه از من بدش میاد چون شوهرم همه کار بلده اما شوهر اون بی عرضه ست هیچ کاری بلد نیست بکنه