33سالته،،هنوز میتونی فکر جدی ای برای زندگیت بکنی هاا،، ناامید نشو،زندگیتو از نو بساز
آها بعداز یازده سال نشستی پاش فقط؟؟؟
خواهر این چه کاریه خوب؟
یازده سال خیلی زیاده یه عمره ..اگه واقعا دوست داشت تاحالا چکار میکرده پس که تورونبرده تو خونه زندگیش....
بشین جدی باهاش حرف بزن اگه قصدش جدی نیست اگه داره سر میدوونه تورو برو بخدا خودت بدبخت نکن هنوز کلی فرصت داری
نه عزیزم برای اقایون هرکسی جای خودش عزیزه هیچکس جای همدیگه رو نمیگیره تو زندگی
بعدشم تو مهربون باشی درحق اون بچه همه چی تمومه
این‌وسط ی مشکلاتی واسش پیش اومد که نشد...اما مشکل من الان اینه که چرا من باید عذاب بکشم اما اون بچه خبرنداشته باشه باباش ی عشق تو زندگیش داره؟ میترسم بعد ازدواج بچه از پدرش جدا نشه و سایه سیاهش تو زندگیم باشه .اینا رو میگم بهش ، میگم بگو بذار بدونه اما میگه هنوز وقتش نیست .من میگم بذار اگه میخواد بیاد تو زندگیت زودتر بیاد تا من برم دنبال کارم .عمرم بیشتر تلف نشه اما اون میگه آینده هنوز نیومده هروقت اومد خودم ی کاریش میکنم
چقدر خسته و‌نا امیدم ...قبلا زندگیم خیلی قشنگ و پرمعنی بود اما الان دلم میخواد بمیرم چون نه راه پس دارم نه راه پیش...
خوب قبلا اینطور نبود این آقا قول دادهپبود حضورش خیلی پررنگ نباشه اما مدتیه خیلی میره دیدنش چند روز چند روز باهمن من نگران آیندم شدم چندسالددیگه صبرکنم تا بهش بگه به فرض بعد چند سال دیگه بهش بگه اگه‌اون قبول نکنه چی؟ میترسم بچه رفته باشه تو کلک که مادرپدرشو آشتی بده اونوقت چه‌گلی به سرم بگیرم؟
لطفا برای آرامشم دعا کنید
معلومه که آدما با وجود بچه می تونن عاشق بشن. البته تعهدی که شما هم از ایشون گرفتی مسخره بوده. از اول نباید همچین تعهدی می گرفتین و روش حساب می کردین. شما با یک مرد بچه دار آشنا شدین چه قول بگیرین چه نگیرین اون بچه داره. ولی مشکل شما اصلا اون بچه نیست. ۱۱ سال تو جامعه ایران تو سن حساسی که شما هستین مگه الکیه ؟ اگه شما ازدواج می خواین، تکلیفتون رو باهاش مشخص کنین. ببینین تحت چه شرایطی حاضره همین الان ازدواج کنه. اگه اون شرایط رو قبول می کنین که مبارک باشه اگه نه منتظر نشین که شرایط ب دلخواه شما عوض شه.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
