یه سیزده بدر خیلی خوب رفتم ک نه غذا پختم نه وسیله بردم!!!
همینا یعنی تعطیلات خوب دیگ
حالا یه سری دلخوریا و مشکلاتم بود ک بدرک که بود
دیدم همه تو امضاشون خواستن دعاشون کنین گفتم منم بگم دوستان خواهشا دعا کنید یه کار خییییلی خوب که این مشخصات رو داشته باشه : حقوقش خیییییلی بالا باشه!پنج شنبه جمعه ها و روزای تعطیل پیشمون باشه ! بهش سر کار ناهار بدن نخوام خودم ناهار بذارم! کارش اسون باشه از کار میاد انقدر خسته نباشه ! بیمه داشته باشه ! بازم حقوقش بالاااا باشه !! گیر شوهرم بیاد حالا اگر ی صلوات بفرسی ک نور علی نور اگه تو نماز و دعاهات یادم کنی که ان شاءالله یک در دنیا صد در اخرت نصیب خودت شه!!!
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روز اول فروردین با خانواده همسرم دعوام شد. خیلی داغون شدم و حالم گرفته شد. اما بعدا فهمیدم چقد به نفعم شد چون تا دیروز مسافرت موندیم همونجا که بودیم. هر سال نهم برمیگشتیم که باز بریم خونشون و سیزده به در با اونا بودیم😆
عرضم به حضورتون به خیال خودمون گفتیم بریم مسافرت امسال نه بریم عید دیدنی نه کسی بیاد.اول رفتیم شمال بعد که میخواستیم بریم سنندج گفتن هوا خرابه کنسل کردیم بعد دو روز رفتم کرمانشاه که تلویزیونمو از خونه خواهرشوهر بیارم.خونه اومدم خواهرشوهرا و مادرشوهرم اومدن عید دیدنی و شام.قبلشم قفل درمون خراب شد اینهمه هزینه کردیم دیروزم که قفل ماشینمون خراب شد باز هزینه. در کل عید فقط ضرر
از همه گندتر اینکه از پسرعموی شوهرم متنفررررررررم عروسیش بود از لج ن خودم رفتم ن گذاشتم شوهرم بره حالا کسایی ک رفتن همشون میگن عروسیش عالی بود و مختلط بوده بیشتر حرصم میگیره ک کاش میرفتم
وای منم این ی موردو از خدا ممنونم اونجا منو و جاریم با مادرشوهرم بحثمون شد باعث شد زودتر برگردیم
بعضی دعواها واقعا حکمت دارن. روزی که برادرشوهرم بهم توهین کرد خیلیییبب ناراخت شدم و دلم شکست. اما عوضش تعطیلات پیش خاتواده و اقوام خودم بودم و بهم خوش گذشت.