2777
2789
عنوان

يادش بخير ١٣ بدر هامون 😔😔

| مشاهده متن کامل بحث + 363 بازدید | 26 پست
دقیقا پارسال با مادرم رفتم سیزده بدر امروز تازه از سر مزارش اومدم خونه 

خدا رحمتشون کنه

اهدای عضو، اهدای زندگی🌹🌹🌹                                         من حامی اهداء عضو هستم. برای ثبت نام به سایت ehda.ir مراجعه کنید.♥️♥️♥️
ممنون خدا رفتگانتونو بیامرزه مادر من تازه پنجاه روزه فوت کرده 

ای واییییی...خدارحمتشون کنه...آدم از یه ثانیه دیگه اش خبر نداره

من اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرم و میریختم به پاش اون الان گل داده بود....

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ما اتقدر زیاد بودیم عموم یه گوسفند میاورد همونجا میکشتن پوست میکندن کباب میکردن . یه آتیش درست میکرد ...

الان چي؟؟

با گذر زمان همه چيز از ياد ميرود حتي خاطرات شيريني ك روزي ما را به وجد مياوردند❤️

مایه باغ داشتیم کل فامیل میرفتیم اونجا هرسالم ماغر میزدیم که چرا همش باید بیاییم اینجا 

الان نه اون باغ هست نه پدرم نه دل ودماغی😔

میشه لطفا برای شادی روح پدرم،پدرشوهرم،خواهرزادم و پدرش یه صلوات مهمونم کنید؟❤..............................خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…! 💙💙💙💙💙💙درمانگر طب فشاری هستم،اصلاح مفاصل وماساژ پیشرفته سوالی داشتید درخدمتم 😊😊

ما هم بچه که بودیم با مادربزرگ پدربزرگ و کل عمه عموها از 7 و 8 تا 13 رو میرفتیم باغمون یه هفته فقط تفریح بود و خاطره ....یادش بخیر....ولی الان همه با هم قهرن

**اللهم عجل لولیک الفرج**
مایه باغ داشتیم کل فامیل میرفتیم اونجا هرسالم ماغر میزدیم که چرا همش باید بیاییم اینجا  الان ن ...

خدا رحمتشون كنه عزيزم

با گذر زمان همه چيز از ياد ميرود حتي خاطرات شيريني ك روزي ما را به وجد مياوردند❤️
خدا رحمتشون كنه عزيزم

ممنون گلم

میشه لطفا برای شادی روح پدرم،پدرشوهرم،خواهرزادم و پدرش یه صلوات مهمونم کنید؟❤..............................خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…! 💙💙💙💙💙💙درمانگر طب فشاری هستم،اصلاح مفاصل وماساژ پیشرفته سوالی داشتید درخدمتم 😊😊
ما هم بچه که بودیم با مادربزرگ پدربزرگ و کل عمه عموها از 7 و 8 تا 13 رو میرفتیم باغمون یه هفته فقط ت ...

دقيقا مثل ما

با گذر زمان همه چيز از ياد ميرود حتي خاطرات شيريني ك روزي ما را به وجد مياوردند❤️
چه سخت عزیزم چرا؟اون خواست جدا شید؟

من خواستم جداشیم ...چون پنهانی ازدواج مجدد داشت یه بلاهایی سرم آورد یادش میفتم دیوونه میشم یعنی هنوز باورم نشده که اینکارو باهام کرد😢...

من اگه خار میکاشتم تو زمین اینجوری عمرم و میریختم به پاش اون الان گل داده بود....
من خواستم جداشیم ...چون پنهانی ازدواج مجدد داشت یه بلاهایی سرم آورد یادش میفتم دیوونه میشم یعنی هنوز ...

اخ چقدر سخت پریمهر جان ...دلتنگی نکن براش دیگه.باید قوی باشی .اون باید حسرت بکشه نه تو..تو دیگه نبااااید برات مهم باشه.مطمعن باش ی بخت خوب نصیبت میشه دوست گلم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792