قبل از مادر شدنم به خودم، کارم، جسمم و زندگیام اعتماد به نفس داشتم. بعد از مادر شدن اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی داشتم. تا آنجا که زمان زیادی را در مرکز مشاوره بهمنظور افزایش اعتماد به نفس خود گذراندم. در مورد هر کاری که میکردم سؤال میپرسیدم اما چیزهایی در درونم به من میگفتند که شکست خوردهام.
اعتماد به نفس تنها چیزی نیست که ما داریم. اعتماد به نفس شبیه ماهیچهای است که لازم است مدتزمان زیادی برای تقویتش تمرین شود. اما من به آنجا رسیدم.
هدف من به پایان رساندن این مقاله با گفتن اینکه همه اینها ارزشش را داشت، نیست. به دلیل اینکه قصد کم اهمیت جلوه دادن این از دست دادنهای بسیار با اهمیت را ندارم.