2777
2789
تا حالا ک تو تخت خودمون بوده چند شبه میزارمش تو تخت کنار مادر البته وقتی خوابه ها میزازمش ولی نصف شب ...

خدا حفظش کنه عزیزم

پسر من روی پام آروم میشه و میخوابه،سخته برام.

مـــــــرد که تو باشی...زن بودن چه خوب است...از میان تمام مذکــــــــرهای دنیا فقط کافی ست پای تو در میان باشد...نمیدانی برای تو خانـــــــــووووووووووم بودن چه کیفی دارد.خدای مهربونم همیشه ازت پسری میخواستم عین شوهرم،شبیه مرد زندگیم...ممنونم به خاطر این هدیه شیرینت...مرسی که پسرک نازم شبیه باباشه...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من همه میگن بزارش رو پات بخوابه پس سخته؟ 

آره سخته عزیزم

وقتی توی بغلت یا موقع شیر دادن بی دردسر میخوابه چه کاریه بخوای بذاری روی پاهات.اصلا نکن این کار رو گلم

مـــــــرد که تو باشی...زن بودن چه خوب است...از میان تمام مذکــــــــرهای دنیا فقط کافی ست پای تو در میان باشد...نمیدانی برای تو خانـــــــــووووووووووم بودن چه کیفی دارد.خدای مهربونم همیشه ازت پسری میخواستم عین شوهرم،شبیه مرد زندگیم...ممنونم به خاطر این هدیه شیرینت...مرسی که پسرک نازم شبیه باباشه...
قطره پدی لاکت میخوره؟ منم همینجوریم نصف شب حوصلم نمیشه بلند شم  کاش بعد چهل روز بچه منم خوب بشه

آره عزیزم، قطره پدی لاکت رو میدم، 

قبلا روزی دوبار هر دفعه 5 قطره، اما شنبه شب که پسرم بردم دکتر گفت از این به بعد قطره رو روزی یه بار بدم


نگران نباش تنظیم میشه، فقط باید حوصله داشته باشی

آره عزیزم، قطره پدی لاکت رو میدم،  قبلا روزی دوبار هر دفعه 5 قطره، اما شنبه شب که پسرم بردم دک ...

راستی ریحان جان، من واسه اینکه پسرم شبا راحت بخوابه با یه پارچه نسبتا بزرگ بدنش به حالت قنداق میبندم خیلی راحت میخوابه،دیگه نیازی نیست بعد از اینکه شیر خورد روی پاهام بزارم و تکونش بدم 

البته فقط قسمت بالا تنه رو میبندم تا نتونه دستاشو تکون بده،


قبل از مادر شدنم به خودم، کارم، جسمم و زندگی‌ام اعتماد به نفس داشتم. بعد از مادر شدن اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی داشتم. تا آنجا که زمان زیادی را در مرکز مشاوره به‌منظور افزایش اعتماد به نفس خود گذراندم. در مورد هر کاری که می‌کردم سؤال می‌پرسیدم اما چیزهایی در درونم به من می‌گفتند که شکست خورده‌ام.

اعتماد به نفس تنها چیزی نیست که ما داریم. اعتماد به نفس شبیه ماهیچه‌ای است که لازم است مدت‌زمان زیادی برای تقویتش تمرین شود. اما من به آنجا رسیدم.

هدف من به پایان رساندن این مقاله با گفتن اینکه همه این‌ها ارزشش را داشت، نیست. به دلیل اینکه قصد کم اهمیت جلوه دادن این از دست دادن‌های بسیار با اهمیت را ندارم.

   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز