من به هیچکس اینو نگفتم ولی خب اینجا که کسی منو نمیشناسه
چند بار توی دعوا بدترییییین فحشارو شنیدم و هنگ کردم. بعدم به روش نیاوردم. ولی گریه م تا دو روز بند نمیومد و خودش فهمید از چی سوختم. اولا توضیح میداد که از دهنم در میره و اینا یه اصطلاحه وگرنه من با مامان بابات چیکار دارم و دعواس و به دل نگیر.
ولی باز تکرار میشه. کثافت. یه شهر سر مامان بابای من قسم میخورن
حتماااا یه روزی داغی به دلش میذارم که....
یه بار ام جوری قاطی کردم که هرچی فحش شنیده بودم نثار مامان پیرش و باباش که فوت شده کردم قشننننگ مچاله شد خیلی خیلی خیلی ناراحت شد وسط دعوا نشست زمین گفت نمیبخشمت. هرچند خودم صدتا خیرات برای پدرش که اصلا ندیدمش دادم و طلب بخشش کردم. فقط میخواستم بهش بفهمونم ولی خب ادب نشد