امشب خونه داییم بودیم بعد عروس داییم حاملس ۶ ماهشه ۹.ماه بعد ازدواجش باردار شد
بعد یه مقدار لباس و خرت و پرت خریده بودن واسه بچش
بعد زنداییم هی داشت به لباسا نوش ذوق میکرد یهو چشمش خورد به من به عروسش گفت وقتی درد زایمان گرفتت واسه فلانی دعا کن زودتر باردار بشه
با اینکه مطمعنم بی منظور گفت زنداییم ولی خیلی دلم شکست توجمع😔😔😔😔😔
مامانم که حال منو دید گفت انشالله تا اونموقع خودش بارداره و میخواس جوو عوض کنه ولی خیلی دلم شکست😔😔😒