من هر کاری میکنم قدرم رو نمیدونه میگه چکار کردی .
وای انقد دلم پره نمیدونم چی بگم به کی بگم چطور بگم حتی گریه امم نمیگیره انقدر که ناراحتم
اره شوهر. منم واقعامیفهمه با فکر کاری میکنه
امشب مصمم شدم که حرف فایده نداره
از اونجا میگم میفهمه که میگفت احترام زوری بدرد. نمیخوره وقتی بهت احترام نذاشتم نگفتم یعنی دخالت نکن گذاشتم که گذاشتم احترام نذاشتم الکی به زور نخواه که خودتو کوچیک کردی
گفتم کااامل فهمید که از بی احترامیش ناراحتم پس میفهمه حرف و. منظورمو خودشو زده به نفهمی
اخه از کسی ادم باید احترام بخواد که احترام هالیش باشه نه از مردا که اصلا نمیفهمن چی هست
خب برو خونه مادرت تو اون مدت .
بگو من راحت نیستم با مرد غریبه .
بزار دوستتم راحت باشه .
اونم به دردسر میفته دیگه شما نباشی
بره مستخدم بياره واسه مهمونش به تو چه
جدیدا شوهر من تا ی کلمه اعتراض میکنم به چیزی با روی خوش یا ناخوش
دقیقا هم مواقعی که میدونه حق با منه شروع میکنه داد زدن و دعوا درست کردن که من ساکت بشم
الهی هر مردی زنشو اذیت میکنه خدا چنان حالشو بگیره که بفهمه برای اذیت زنش بوده توبه کنه
من سرم درد میکنه متاسفانه
میخوابم شب بخیر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
