چه وحشتناک
نمی آید مرا باور
و من با این تاپیکهای شومی که دارد سایت
بدم می آید از اینترنت دیگر
ندانستم، نمی دانم چه حالی بود
پس از یک عمر قهر و اختیار کفر
آه
نشستم عاجز و بی اختیار، آنگاه
به ایمانی شگفت آور
بسی پیغامها، سوگندها دادم
خدا را با شکسته تر دل و با خسته تر خاطر
و در من باوری بی شک و از من سخت ناباور
نهادم دستهای خویش چون زنهاریان بر سر