بچه ها من و شوهرم یازده ساله ازدواج کردیم و از وقتی ازدواج کردیم شوهرم خودش و رها کرده مخصوصاااااا تو زمینه لباس…اوایل  عکسای دانشجویی شوهرمو میدیدم که مثلا پونزده سال پیش که دانشجو بوده چه لباسایی میپوشیده و چقدر خوش استایل بوده اما الان مثل پیرمرداس ظاهرش (با عشق هم ازدواج کردیم)
منم اوایل که هنوز انقدر بیخیال نشده بود برام مهم نبود ولی به مرور هی بدتر شد
خییییلی کم لباس میخره و اصلااااا براش مهم نیست لباسش پاره باشه رنگ و رو رفته باشه میمیره موقع لباس خریدن  
بیسواد و افسرده هم نیست چون باشگاهش و میره برای شکمشم خیلی خوب خرج میکنه اما به حدی بد لباسه که باورتون نمیشه برادرشم همینه با وجود اینکه وضعیت مالی عالی داره همیشه کفشاش پاره س لباساش شلخته و کهنه س…
با داد بیداد من سالی دوتا تیشرت و شورت میخره
کفش مردونه نداره اکت شلوارشو انقدر پوشیده برق افتاده تیشرت های خونش و انقدر پوشیده کش اومدن با شلوار راحتی کهنه میره بیرون و اصلا براش اهمیتی نداره بقیه جه فکری میکنن😭 هر راهی بگین رفتم تشویقش کردم دعوا کردم باهاش حرف زدماما اصلا انگار نه انگار
الان مدتیه دیگه نمیتونم تحمل کنم حتی دلم نمیخواد باهاش رابطه داشته باشم منم ادمم مردمو تو خیابون اون ندار ندارشم ظاهرو حفظ میکنه  با خودم میگم شوهر من جرا انقدر هپلی و شلخته س لباساش زشت و رنگ و رو رفته س
خیلی از چشمم افتاده با وجود شغل خوبش خس میکنم ادما هم براش ارزش قائل نیستن
چه کنم با این مرد؟