مدير دبيرستانمون هرچند وقت يكبار به هركي شك مي كرد كه ابرو يا پشت لب برداشته ميكشوندش تو حياط زير اف ...
خاک بر سرشون من که ازشون نمیگذرم همه کودکی و نوجونیم زجرمون دادن باورت میشه یسال مدیر مدرسمون لی لی تو حیاط مدرسه رو ممنوع کرد بعدما رو نیمکت میکشیدیم لی لی با انگشت و پاک کن بازی میکردیم
من اینقدر بچه مثبت بودم الانم هیچکاری نمیکنم😂😂😁 از پشم که فارغ بودم همیشه چون کم مو هستم ولی ارایشو نمیزاشتن تا اول دبیرستان ولی بعدش کم کم دیگه عادتشون دادم😁😁
کی فکرشو میکرد یه روزی حرفامونو به آدمایی بگیم که تاحالا ندیدیمشون...!🥲🥲🥲
من یه بار در دبیرستان نیم بوت قهوه ای اونم تیره خریده بودم عاشقش بودم مدرسه که میپوشیدم کلا زنگ های تفریح بیرون نمیومدم که منو نبینن حتی واسه توالت و آب خوردن آخرش هم ناظم خودش اومد سر کلاس بهم گفت از فردا نپوش خداییش که ظلم کردند بهمون!!!!